گنجور

غزل شمارهٔ ۵۴۰۵

چند چون تن پروران تعمیر آب و گل کنم
رخنه های جسم را محکم زلخت دل کنم
کیمیا ساز وجود خاکسارانم چو عشق
گرفتد بر مهره گل پرتو من دل کنم
می شود دل چون صدف در سینه تنگم دو نیم
تادرین دریای پرخون گوهری حاصل کنم
کوه می لرزد ز بی سنگی درین آشوبگاه
من چسان لنگر درین دریای بی ساحل کنم
همت من در فضای عرش جولان می زند
سر بر آرد از فلک تخمی که زیر گل کنم
بس که از گرد یتیمی مایه دارد گوهرم
در دل دریا اگر لنگر کنم ساحل کنم
می شود روشن چراغ نیکی از آب روان
خرده جان را نثار خنجر قاتل کنم
می گدازد شرم همت گوهر پاک مرا
بحر را صائب اگر در دامن سایل کنم

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

چند چون تن پروران تعمیر آب و گل کنم
رخنه های جسم را محکم زلخت دل کنم
هوش مصنوعی: من سعی می‌کنم که به تعادل و زیبایی جسم خود بپردازم و نقاط ضعف و آسیب‌های روحی‌ام را با قدرت و اراده محکم کنم.
کیمیا ساز وجود خاکسارانم چو عشق
گرفتد بر مهره گل پرتو من دل کنم
هوش مصنوعی: وجود خاکساران من مانند کیمیا است؛ زمانی که عشق بر مروارید گل تأثیر بگذارد، دل من نورانی می‌شود.
می شود دل چون صدف در سینه تنگم دو نیم
تادرین دریای پرخون گوهری حاصل کنم
هوش مصنوعی: دل من مانند یک صدف در سینه‌ام فشرده و تنگ است و می‌خواهم آن را دو نیم کنم تا در این دریای پر از خون، گوهری بدست آورم.
کوه می لرزد ز بی سنگی درین آشوبگاه
من چسان لنگر درین دریای بی ساحل کنم
هوش مصنوعی: کوه به خاطر خالی بودن از سنگ تکان می‌خورد، در این آشفتگی من چگونه می‌توانم در این دریا که ساحل ندارد، لنگر بیندازم؟
همت من در فضای عرش جولان می زند
سر بر آرد از فلک تخمی که زیر گل کنم
هوش مصنوعی: ایران به زمین و آسمان بالایی می‌نگرم و با اراده‌ای قوی، از هر محدودیتی فراتر می‌روم. من می‌خواهم تخمی را بکارم که در زیر خاک، پرورش یابد و به ثمر بنشیند.
بس که از گرد یتیمی مایه دارد گوهرم
در دل دریا اگر لنگر کنم ساحل کنم
هوش مصنوعی: به خاطر اینکه به اندازه‌ی کافی از تجربیات سخت یتیمی آموختم، اگر دل دریا را بکاوم، می‌توانم به ساحل برسم.
می شود روشن چراغ نیکی از آب روان
خرده جان را نثار خنجر قاتل کنم
هوش مصنوعی: می‌توانم با گام‌های کوچک، نور نیکی را به وجود آورم و حتی اگر لازم باشد، جان خود را برای مبارزه با بدی فدا کنم.
می گدازد شرم همت گوهر پاک مرا
بحر را صائب اگر در دامن سایل کنم
هوش مصنوعی: شرم و افتخار من مانند یک گوهر ارزشمند است که در عمق دریا قرار دارد. اگر بخواهم آن را از دریا بیرون بیاورم، باید جسارت و همت داشته باشم تا بتوانم به بهترین شکل ممکن آن را عرضه کنم.