غزل شمارهٔ ۵۳۵
می کند گرم طلب شعله آواز مرا
می شود زمزمه بال و پر پرواز مرا
سرمه خامشی من بود از تنهایی
می شود ناله دو بالا ز هم آواز مرا
آنقدر تنگدل از نقش پر و بال خودم
که مه عید بود چنگل شهباز مرا
می کند مست مرا ناله مرغان چمن
بود از نغمه رنگین می شیراز مرا
منم آن دایره بی سر و پا چون گردون
که خبر نیست ز انجام و ز آغاز مرا
نتراود ز لبم چون لب پیمانه سخن
نشود بی خبری پرده در راز مرا
بار منت به دل روشن شمع است گران
بیشتر دست حمایت گزد از گاز مرا
زده ام مهر خموشی به لب خود صائب
نیست پروا ز سخن چینی غماز مرا
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
می کند گرم طلب شعله آواز مرا
می شود زمزمه بال و پر پرواز مرا
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که صدای آواز من مانند شعلهای داغ میافروزد و درونیترین خواستههای من را شعلور میکند. همچنین، این صدا به مانند زوزهای نرم و ملایم تبدیل میشود که مرا به اوج پرواز و آزادگی میبرد.
سرمه خامشی من بود از تنهایی
می شود ناله دو بالا ز هم آواز مرا
هوش مصنوعی: خاموشی من ناشی از تنهاییام است و این سکوت به نالههای پر احساسی تبدیل میشود که از عمق قلبم برمیخیزد.
آنقدر تنگدل از نقش پر و بال خودم
که مه عید بود چنگل شهباز مرا
هوش مصنوعی: من به قدری دلم تنگ و مشغول است که حتی نور و زیبایی عید هم نمیتواند مرا شاداب کند و همچنان که شهباز در قفس است، من نیز در محدودیتهایم گرفتارم.
می کند مست مرا ناله مرغان چمن
بود از نغمه رنگین می شیراز مرا
هوش مصنوعی: آواز پرندگان چمن حال من را دگرگون کرده و نغمههای خوش رنگ و لطیف شیراز مرا تحت تاثیر قرار میدهد.
منم آن دایره بی سر و پا چون گردون
که خبر نیست ز انجام و ز آغاز مرا
هوش مصنوعی: من یک دایره بدون سر و پا هستم که مانند گردون در حرکت است و هیچ اطلاعی از آغاز و پایان خود ندارم.
نتراود ز لبم چون لب پیمانه سخن
نشود بی خبری پرده در راز مرا
هوش مصنوعی: این بیت به این مفهوم اشاره دارد که اگر از لبانم سخن نرود، مانند لب پیمانه، هیچ چیزی به زبان نمیآید و در این صورت کسی از راز من بیخبر خواهد ماند. به عبارت دیگر، میگوید که عدم بیان سخن موجب میشود که دیگران از رازهای درون من آگاه نشوند.
بار منت به دل روشن شمع است گران
بیشتر دست حمایت گزد از گاز مرا
هوش مصنوعی: بار سنگین مسئولیت بر دوش دل شمعی است که روشن است؛ برای همین، دست حمایت از من بیشتر است تا اینکه نورش کم شود.
زده ام مهر خموشی به لب خود صائب
نیست پروا ز سخن چینی غماز مرا
هوش مصنوعی: من بر لبانم نشانی از سکوت زدهام و برایم مهم نیست که دیگران درباره من چه میگویند و چه حرفهایی را از من نقل میکنند.

صائب