غزل شمارهٔ ۵۳
نالهٔ من میزند ناخن به دل ناهید را
گریهٔ من تازه رو دارد گلِ خورشید را
خطِ آزادی است از اهلِ طمع، بی حاصلی
عقدهٔ پیوند در دل نیست سرو و بید را
نامِ شاهان از اثر در دور میباشد مدام
جام می دارد بلند، آوازهٔ جمشید را
کوکبِ اقبال و دولت شوخچشم افتاده است
مشرقِ دیگر بود هر صبحدم خورشید را
دوربینی کز مآلِ شادمانی آگه است
تیغِ زهرآلود میداند هلالِ عید را
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
نالهٔ من میزند ناخن به دل ناهید را
گریهٔ من تازه رو دارد گلِ خورشید را
هوش مصنوعی: ناله و گریه من به قدری عمیق است که دل ناهید (معشوق) را میآزارد و اشکهای من باعث میشود تا زیبایی و تازگی گل خورشید نیز نمایان شود.
خطِ آزادی است از اهلِ طمع، بی حاصلی
عقدهٔ پیوند در دل نیست سرو و بید را
هوش مصنوعی: آزادی حقیقی متعلق به کسانی است که به دنبال طمع و سودجویی نیستند. در دل آنان هیچ حسی از ناامیدی و سرخوردگی ناشی از ارتباطات بیثمر وجود ندارد، درست مانند سرو و بید که از زیبایی و نشاط خود بیخبرند.
نامِ شاهان از اثر در دور میباشد مدام
جام می دارد بلند، آوازهٔ جمشید را
هوش مصنوعی: نام شاهان همیشه در دور و بر باقی میماند، همانطور که جام می همیشه در دست است و آوازه جمشید را به یاد میآورد.
کوکبِ اقبال و دولت شوخچشم افتاده است
مشرقِ دیگر بود هر صبحدم خورشید را
هوش مصنوعی: ستارهی خوشبختی و شانس به زودی از شرق طلوع خواهد کرد و هر صبح، خورشید جدیدی را به ارمغان خواهد آورد.
دوربینی کز مآلِ شادمانی آگه است
تیغِ زهرآلود میداند هلالِ عید را
هوش مصنوعی: دوربینی که از نتیجهی شادی باخبر است، میداند که تیغِ زهرآلود به معنای خطرناک بودن هلال عید است.