گنجور

غزل شمارهٔ ۵۱۷

نوخطی سلسله جنبان جنون است مرا
سبزه نیمرسی تشنه خون است مرا
چشم بدبین به خط پشت لب او مرساد!
که به آن تنگ دهن راهنمون است مرا
از دل سوخته خونم به چکیدن نرسد
کاسه هر چند که چون لاله نگون است مرا
بود اگر قافله سالار غزالان مجنون
این زمان توشه کش دشت جنون است مرا
گر کنی خون به دل من همه عمر کم است
تیغ مژگان تو گر تشنه خون است مرا
بس که خون در دل ازین دوست نمایان دارم
دیدن دشمن خونخوار، شگون است مرا
به زبان گر نکنم شکر ترا، معذورم
بار احسان تو از برگ فزون است مرا
نکنم با گل بی خار، مبدل صائب
خارخاری که ازان گل به درون است مرا

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

نوخطی سلسله جنبان جنون است مرا
سبزه نیمرسی تشنه خون است مرا
هوش مصنوعی: جنون برای من مانند رهبری است که به‌طرز نو و تازه‌ای ظاهر می‌شود و احساس می‌کنم که در این حالت، مانند گیاهی سبز و جوان، به شدت در پی چیزی هستم که به آن نیاز دارم، مانند شخصی که به شدت تشنه خون است.
چشم بدبین به خط پشت لب او مرساد!
که به آن تنگ دهن راهنمون است مرا
هوش مصنوعی: چشم بدی که به خط لب او نگاه می‌کند، مرا به نقطه‌ی تنگی می‌رساند، جایی که هیچ راهی برای خروج نیست.
از دل سوخته خونم به چکیدن نرسد
کاسه هر چند که چون لاله نگون است مرا
هوش مصنوعی: دل من به شدت داغ و سوزان است و هرچند که به شدت رنج می‌برم، ولی باز هم اشک نمی‌ریزم. حتی اگر حالتی مانند لاله‌های پژمرده داشته باشم، نمی‌توانم خون دل خود را به بیرون بریزم.
بود اگر قافله سالار غزالان مجنون
این زمان توشه کش دشت جنون است مرا
هوش مصنوعی: اگر در این زمان، رهبر گروهی از غزالان دیوانه باشد، من نیز بار سفر به سوی دشت جنون را بر دوش دارم.
گر کنی خون به دل من همه عمر کم است
تیغ مژگان تو گر تشنه خون است مرا
هوش مصنوعی: اگر تو همه عمر بر دل من زخم بزنی، کم است. اگر چشمانت تشنه خون من هستند، باز هم کم است.
بس که خون در دل ازین دوست نمایان دارم
دیدن دشمن خونخوار، شگون است مرا
هوش مصنوعی: به خاطر دلی که به خاطر این دوست غمگین دارم، دیدن دشمن خطرناک برایم خوش‌یمن است.
به زبان گر نکنم شکر ترا، معذورم
بار احسان تو از برگ فزون است مرا
هوش مصنوعی: اگر نتوانم به زبان شکرگزاریت را بگویم، باید عذرخواهی کنم، زیرا میزان احسان تو بر من بسیار بیشتر از آن است که بتوانم وصف کنم.
نکنم با گل بی خار، مبدل صائب
خارخاری که ازان گل به درون است مرا
هوش مصنوعی: من نمی‌توانم با گلی که خار ندارد ارتباط برقرار کنم، چرا که خار آن گل در درون من وجود دارد و مرا آزار می‌دهد.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۵۱۷ به خوانش عندلیب