غزل شمارهٔ ۵۰۹
شانه گر باز کند زلف گرهگیرش را
نی به ناخن شکند پنجه تدبیرش را
هر که دیوانه آن زلف چو زنجیر شود
چرخ در گوش کشد حلقه زنجیرش را
گل خورشید ز هر ذره به دامن چیند
هر که آرد به نظر حسن جهانگیرش را
در دو عالم شود انگشت نما چون مه نو
لب زخمی که ببوسد لب شمشیرش را
چون هدف، گردن امید برافراخته ام
تا چو مژگان به نظر جای دهم تیرش را
از شکر خنده آن طفل دل عالم سوخت
دایه آمیخت همانا به شکر شیرش را
چه دهی پشت به دیوار درین خانه که هست
هر نفس صورتی آیینه تصویرش را
سنگ کم می شمرد لعل و گهر را صائب
به چه از راه برم چشم و دل سیرش را؟
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
شانه گر باز کند زلف گرهگیرش را
نی به ناخن شکند پنجه تدبیرش را
هوش مصنوعی: اگر شانهاش را به موهای گرهخوردهاش بزند، ناچار به ناخن نمیزند که تدبیر و چارهاش را بگشاید.
هر که دیوانه آن زلف چو زنجیر شود
چرخ در گوش کشد حلقه زنجیرش را
هوش مصنوعی: هر کسی که در دام آن زلف زیبای تو گرفتار شود، دنیا به او زنجیری خواهد بخشید که در گوشش خواهد آویخت.
گل خورشید ز هر ذره به دامن چیند
هر که آرد به نظر حسن جهانگیرش را
هوش مصنوعی: هر کس که زیبایی و جذابیت را درک کند، میتواند در دل خود به پیرایه و زیباییهای دنیا بیفزاید، همانطور که گلهای خورشید از هر ذرهای در دامن خود میچینند.
در دو عالم شود انگشت نما چون مه نو
لب زخمی که ببوسد لب شمشیرش را
هوش مصنوعی: در دو جهان، مانند ماه نو، به طور خاص مورد توجه قرار میگیرد کسی که زخم لبش را میبوسد، حتی اگر این لب متعلق به شمشیر باشد.
چون هدف، گردن امید برافراخته ام
تا چو مژگان به نظر جای دهم تیرش را
هوش مصنوعی: چون آرزوهایم را بلند و مشخص کردهام، سعی میکنم مانند مژگان که در نظر میآید، تیر امیدم را به هدف برسانم.
از شکر خنده آن طفل دل عالم سوخت
دایه آمیخت همانا به شکر شیرش را
هوش مصنوعی: خندهی شیرین آن کودک، دل همه را شاد کرده و دایه به خاطر شیرش با احساس خوشحالی به او میپردازد.
چه دهی پشت به دیوار درین خانه که هست
هر نفس صورتی آیینه تصویرش را
هوش مصنوعی: در این خانه که هر لحظه چهرهاش را میتوان در آینه دید، چه نیازی به پناه بردن به دیوار وجود دارد؟
سنگ کم می شمرد لعل و گهر را صائب
به چه از راه برم چشم و دل سیرش را؟
هوش مصنوعی: صائب میگوید که سنگ، ارزش لعل و گوهر را کم میداند. بنابراین، در چه راهی میتوانم چشم و دل سیر را راضی کنم؟ این نشان میدهد که ارزش واقعی چیزها گاهی نادیده گرفته میشود و او به دنبال راهی برای پر کردن قلب و چشم سیر است.

صائب