گنجور

غزل شمارهٔ ۵۰۸۵

آن ترک که خون می چکد از تیغ نگاهش
برقی است که از چشم بود ابر سیاهش
این زخم نمایان من از شاهسواری است
کز سوده الماس بود گرد سپاهش
طفلی به دلم پنجه فشرده است که باشد
خون دو جهان لاله ای از طرف کلاهش
از سنبل آهش گل خورشید توان چید
برخرمن هردل که می زند برق نگاهش
خورشید جهانتاب شود مردمک او
هر حلقه چشمی که شود هاله ماهش
سیلی است خرامش که جهان خاروخس اوست
درحوصله کیست که گیرد سر راهش ؟
هر دانه دل کز نظر عشق خورد آب
تا خرمن افلاک رسد خوشه آهش
درخواب به ریحان بهشتش نتوان کرد
چشمی که شود شیفته زلف سیاهش
سیمین ذقنی برده دلم را که به یوسف
یک دم ندهد آب رسن بازی چاهش
صائب شود ایمن ز شبیخون حوادث
هردل که شود آن شکن زلف پناهش

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

آن ترک که خون می چکد از تیغ نگاهش
برقی است که از چشم بود ابر سیاهش
هوش مصنوعی: آن زیبای خون‌چکان از تیغ نگاهش، مانند درخششی است که از چشمانش بیرون می‌ریزد و همانند بارانی است که از ابر سیاهش می‌بارد.
این زخم نمایان من از شاهسواری است
کز سوده الماس بود گرد سپاهش
هوش مصنوعی: این زخم نمایان بر تن من ناشی از سوارکاری است که از بینی الماس ساخته شده و به دور سپاهش غبار نشسته است.
طفلی به دلم پنجه فشرده است که باشد
خون دو جهان لاله ای از طرف کلاهش
هوش مصنوعی: دلیلی در درونم وجود دارد که نشان‌دهنده‌ی عشق و احساس عمیق من است، گویی گل‌های سرخی که نماد عشق هستند، از کلاهی که بر سر دارد جوانه زده‌اند.
از سنبل آهش گل خورشید توان چید
برخرمن هردل که می زند برق نگاهش
هوش مصنوعی: از عطر دل‌انگیز گل‌ها می‌توان به خورشید نزدیک شد و بر دلی که به خاطر زیبایی نگاهش درخشان شده، بیفزاییم.
خورشید جهانتاب شود مردمک او
هر حلقه چشمی که شود هاله ماهش
هوش مصنوعی: خورشید درخشان می‌شود و مردمک چشم او، همچون هاله‌ای از نور، به دور هر چشمی که بیفتد، می‌درخشد.
سیلی است خرامش که جهان خاروخس اوست
درحوصله کیست که گیرد سر راهش ؟
هوش مصنوعی: حرکت او همچون سیلی است که به همه جا می‌ریزد و دنیا تحت تأثیر اوست. کسی را یارای ایستادن در برابر او نیست و نمی‌تواند مانع سر راهش شود.
هر دانه دل کز نظر عشق خورد آب
تا خرمن افلاک رسد خوشه آهش
هوش مصنوعی: هر دانه‌ای که به خاطر عشق در دلش احساساتی جان می‌گیرد، می‌تواند به مرحله‌ای برسد که آرزوهایش به اوج آسمان‌ها رسد و از دلش ناله و حسرت برآید.
درخواب به ریحان بهشتش نتوان کرد
چشمی که شود شیفته زلف سیاهش
هوش مصنوعی: اگر شخصی در خواب به بهشت و خوشبختی فکر کند، نمی‌تواند از زیبایی‌های آن لذت ببرد، چون به زلف سیاه محبوبش دلبسته است و تمام تمرکز او روی آن زیبایی است.
سیمین ذقنی برده دلم را که به یوسف
یک دم ندهد آب رسن بازی چاهش
هوش مصنوعی: به خاطر زیبایی بی‌نظیر سیمین ذقنی، دل من را برده است و برای من این امکان وجود ندارد که حتی لحظه‌ای در برابر یوسف کمترین توجهی داشته باشم، زیرا پر کردن چاه عشق او به حدی دشوار است که نمی‌توانم به آن فکر کنم.
صائب شود ایمن ز شبیخون حوادث
هردل که شود آن شکن زلف پناهش
هوش مصنوعی: هر دل که در پناه زلف محبوبش قرار گیرد، از ناگواری‌ها و حوادث روزگار در امان خواهد ماند.