غزل شمارهٔ ۵۰۸۳
آن کس که نشان داد برون از دو جهانش
سرگشته تر از تیر هوایی است نشانش
مادر چه شماریم، که سر پنجه خورشید
در خون شفق می تپد از شوق عنانش
چشم دو جهان واله آن قامت رعناست
خوش حلقه ربایی است قد همچو سنانش
از چین جبینش دل عشاق دو نیم است
کار دم شمشیر کند پشت کمانش
سر تا قدمش کنج لب و گوشه چشم است
رحم است به چشمی که نگردد نگرانش
پیداست که با روی لطیفش چه نماید
ماهی که به انگشت توان داد نشانش
باریک شو ای دل که بسی موی شکافان
کردند به زنار غلط موی میانش
بیم است که برخاک چکد لعل لب او
چون قطره خون از سر شمشیر زبانش
گفتم شود از خواب کم آن تیزی مژگان
غافل که شود خواب گران سنگ فسانش
در پیش اگر ز لعل لبش شمع نمی داشت
می کرد نفس گم، ره باریک دهانش
ترکی که به شمشیر گرفته است زمن دل
پیچیده تر از موی میان است زبانش
سر رشته تمکین رود از قبضه یوسف
چون دیده قحطی زدگان برسر خوانش
صائب جگر خضر و مسیحاست ازو خون
شوخی که منم داخل خونابه کشانش
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
آن کس که نشان داد برون از دو جهانش
سرگشته تر از تیر هوایی است نشانش
هوش مصنوعی: شخصی که با ویژگیهای خاص خودش فراتر از دنیای مادی به نظر میرسد، در جستجوی حقیقت و معناست و این نشاندهنده سرگشتی و تب و تاب اوست. او بیشتر از هر چیزی به شدت دلمشغول و متفکر است.
مادر چه شماریم، که سر پنجه خورشید
در خون شفق می تپد از شوق عنانش
هوش مصنوعی: مادر را چگونه وصف کنیم، وقتی که سرنوشتش مانند نور خورشید در رنگهای سرخ آسمان غروب میدرخشد و از شوق در تلاش است؟
چشم دو جهان واله آن قامت رعناست
خوش حلقه ربایی است قد همچو سنانش
هوش مصنوعی: چشمان این دنیا مجذوب و حیران آن قامت زیبا هستند. این قد به زیبایی و دلربایی میماند که مانند سنان (سر نیزه) است.
از چین جبینش دل عشاق دو نیم است
کار دم شمشیر کند پشت کمانش
هوش مصنوعی: چهرهی زیبا و چینخورده او، دل عاشقانی را به دو نیم میکند؛ این به آن معناست که به مانند تیغهی شمشیر، قدرتی دارد که میتواند قلبها را تحت تاثیر قرار دهد، چنان که کمان آمادهی شلیک است.
سر تا قدمش کنج لب و گوشه چشم است
رحم است به چشمی که نگردد نگرانش
هوش مصنوعی: وجود او از سر تا پا پر از زیبایی و جذابیت است. او به گونهای است که حتی چشمی که به او توجه نمیکند، با رحمت و محبت به او نگاه میکند.
پیداست که با روی لطیفش چه نماید
ماهی که به انگشت توان داد نشانش
هوش مصنوعی: آشکار است که با زیبایی دلنشین او، چه تأثیری میتواند بر یک ماهی بگذارد که میتوان با انگشت علامت آن را زد.
باریک شو ای دل که بسی موی شکافان
کردند به زنار غلط موی میانش
هوش مصنوعی: دل من، خود را جمع و جور کن و باریکتر شو؛ زیرا که بسیاری از عاشقان به خاطر زیبایی و زلفهای او، به طرز دلپذیری از هم جدا شدهاند و تحت تاثیر جذابیتهای او قرار گرفتهاند.
بیم است که برخاک چکد لعل لب او
چون قطره خون از سر شمشیر زبانش
هوش مصنوعی: نگرانی وجود دارد که بر اثر گفتههای تند و تیز او، مانند قطرهای خون که از سر شمشیر میچکد، اشکهای او بر زمین بریزد.
گفتم شود از خواب کم آن تیزی مژگان
غافل که شود خواب گران سنگ فسانش
هوش مصنوعی: گفتم شاید با کم شدن خواب، آن تیزی و جذابیت مژگانش را فراموش کند و خواب سنگین و عمیقش، تحت تأثیر آن قرار نگیرد.
در پیش اگر ز لعل لبش شمع نمی داشت
می کرد نفس گم، ره باریک دهانش
هوش مصنوعی: اگر جلوی لبهای زیبا و قرمز او شمعی وجود نداشت، نفس من گم میشد و در باریکه دهانش گم میشدم.
ترکی که به شمشیر گرفته است زمن دل
پیچیده تر از موی میان است زبانش
هوش مصنوعی: دوستی که با شمشیر در برابر من ایستاده، دلش پیچیده و رازآلودتر از موی پریشان است و سخنش هم به همین اندازه دشوار و مبهم است.
سر رشته تمکین رود از قبضه یوسف
چون دیده قحطی زدگان برسر خوانش
هوش مصنوعی: با دیدن قحطیزدگان در کنار سفرهی یوسف، فهمید که باید قدرت و اختیار خود را در دست بگیرد.
صائب جگر خضر و مسیحاست ازو خون
شوخی که منم داخل خونابه کشانش
هوش مصنوعی: صائب از خویشتن میگوید که مانند خضر و مسیح، نقشی ویژه و معنوی دارد. او در اینجا به شکلی شوخیآمیز اشاره میکند که خود را در حال غرق شدن در عشقی عمیق و پیوندی عاطفی میبیند، گویی در جریانی از خون و احساسات غوطهور است.