گنجور

غزل شمارهٔ ۵۰۷۵

رستم کسی بود که برآید به خوی خویش
در وقت احتیاج بگیرد گلوی خویش
آبی است آبرو که نیاید به جوی باز
از تشنگی بسوز ومریز آبروی خویش
هرکس که همچو صبح نفس راشمرده زد
پرنور کرد عالمی ازگفتگوی خویش
بیدار شو به چشم تأمل نظاره کن
هر صبحدم درآینه حشر روی خویش
صرصر به گرد من نرسد درگذشتگی
دلبستگی چو غنچه ندارم به بوی خویش
زین بیش بحر را نتوان انتظار داد
چون سنگ می زنیم به قلب سبوی خویش
فردا چو برق از آتش سوزان گذر کند
امروز هرکه بگذرد از آرزوی خویش
صائب نصیب دشمن خونخوار ماشود
طرفی که بسته ایم ز جام و سبوی خویش

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

رستم کسی بود که برآید به خوی خویش
در وقت احتیاج بگیرد گلوی خویش
هوش مصنوعی: رستم مردی است که در زمان نیاز و سختی، به احساسات و ویژگی‌های واقعی خود بازمی‌گردد و از آن‌ها بهره می‌برد.
آبی است آبرو که نیاید به جوی باز
از تشنگی بسوز ومریز آبروی خویش
هوش مصنوعی: آبرو به مانند آبی است که اگر از تشنگی بسوزد، دیگر به جوی نخواهد آمد. بنابراین باید از آبروی خود محافظت کرد و آن را هدر نداد.
هرکس که همچو صبح نفس راشمرده زد
پرنور کرد عالمی ازگفتگوی خویش
هوش مصنوعی: هر کس مانند صبحگاهی که روشنایی می‌بخشد، با کلمات خود دنیایی را برافروخته و پر از گفتگو کرده است.
بیدار شو به چشم تأمل نظاره کن
هر صبحدم درآینه حشر روی خویش
هوش مصنوعی: بیدار شو و با دقت به خودت در آینه نگاه کن هر صبح که روز تازه‌ای آغاز می‌شود.
صرصر به گرد من نرسد درگذشتگی
دلبستگی چو غنچه ندارم به بوی خویش
هوش مصنوعی: باد سرد و شکننده‌ای به دور من نمی‌رسد، چون دلبستگی‌ام از بین رفته است و مانند غنچه‌ای که بویی از خودش ندارد، من نیز خالی از عطر و احساس هستم.
زین بیش بحر را نتوان انتظار داد
چون سنگ می زنیم به قلب سبوی خویش
هوش مصنوعی: دیگر نمی‌توانیم از دریا انتظار داشته باشیم، چرا که با هر ضربه‌ای که به دل خود می‌زنیم، آن را بیشتر آزرده می‌سازیم.
فردا چو برق از آتش سوزان گذر کند
امروز هرکه بگذرد از آرزوی خویش
هوش مصنوعی: فردا که به سرعت و با شدت از آتش سوزان می‌گذرد، امروز کسانی که از آرزوهای خود عبور کنند، باید بدانند که چه چیزی را از دست داده‌اند.
صائب نصیب دشمن خونخوار ماشود
طرفی که بسته ایم ز جام و سبوی خویش
هوش مصنوعی: هر چقدر هم که ما در زندگی خود با شادی و خوشی باشیم، ممکن است دشمنان ما از این خوشحالی بهره‌مند شوند و به ما آسیب برسانند. در واقع، اگر از منابع و امکانات خود به درستی استفاده نکنیم، ممکن است به ضرر ما تمام شود.

حاشیه ها

1394/11/21 01:01
امیر علیزاده

غنی کشمیری:
پر کن ز آب دیده ی گریان سبوی خویش
یعنی مریز بر لب جوی آبروی خویش
هرگز غمی ز کاسه ی خالی نمیخوریم
نرگس صفت زدیم گره بر گلوی خویش.