غزل شمارهٔ ۵۰۷۶
سیرآب در محیط شدم ز آبروی خویش
در پای خم ز دست ندادم سبوی خویش
در حفظ آبرو ز گهر باش سختتر
کاین آب رفته باز نیاید به جوی خویش
خاک مراد خلق شود آستانهاش
هر کس که بگذرد ز سَر آرزوی خویش
از نوبهار عمر وفایی نیافتم
چون گل مگر گلاب کنم رنگ و بوی خویش
از مهلت زمانهٔ دون در کشاکشم
ترسم مرا سپهر برآرد به خوی خویش
دایم ز گفتگوی حق، آزار میکشم
درماندهام چون عنبر سارا به بوی خویش
صائب نشان به عالم خویشم نمیدهند
چندان که می کنم ز کسان جستجوی خویش
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
سیرآب در محیط شدم ز آبروی خویش
در پای خم ز دست ندادم سبوی خویش
هوش مصنوعی: در گرداب زندگی غرق شدم و از آبروی خودم در برابر جمع به خاطر عشق و محبت، آبی بر زمین نریختم و ظرف آب خود را رها نکردم.
در حفظ آبرو ز گهر باش سختتر
کاین آب رفته باز نیاید به جوی خویش
هوش مصنوعی: در نگهداشتن آبرو باید کوشید و سختگیر بود، زیرا آب از دست رفته هرگز به مسیر خود بازنمیگردد.
خاک مراد خلق شود آستانهاش
هر کس که بگذرد ز سَر آرزوی خویش
هوش مصنوعی: هر کسی که از کنار این خاک بگذرد، باید آرزوهای خود را کنار بگذارد و به احترام آنچه در این مکان وجود دارد، آماده شود.
از نوبهار عمر وفایی نیافتم
چون گل مگر گلاب کنم رنگ و بوی خویش
هوش مصنوعی: در دوران زندگیام نتوانستم وفاداری و دوامی مانند بهار را تجربه کنم، بنابراین فقط میتوانم مانند گلی بسوزم و رنگ و عطر خود را به دیگران هدیه دهم.
از مهلت زمانهٔ دون در کشاکشم
ترسم مرا سپهر برآرد به خوی خویش
هوش مصنوعی: در حالتی که در مصادف با سختیها و مشکلات زمانهای پست قرار دارم، نگرانم که سرنوشت به شکل ناخوشایند خود مرا به عواقب و تبعاتش دچار کند.
دایم ز گفتگوی حق، آزار میکشم
درماندهام چون عنبر سارا به بوی خویش
هوش مصنوعی: مدام از سخنان حق آزار میبینم و درماندهام، همانند عنبر سارا که به دلیل بوی خود حس میشود.
صائب نشان به عالم خویشم نمیدهند
چندان که می کنم ز کسان جستجوی خویش
هوش مصنوعی: من نمیتوانم نشانی از خودم به دیگران بدهم، هرچقدر هم که در جستجوی خود از دیگران کمک بخواهم.