غزل شمارهٔ ۵۰۷
از نظر کرد نهان خط رخ آن مهوش را
پردگی ساخت شب دل سیه این آتش را
چون برآید نفس از سوختگان در بزمی
که نمک سرمه آواز شود آتش را؟
زاهد خشک برآورد مرا از مشرب
چون سفالی که کند جذب، می بی غش را
آه در سینه من محنت پیری نگذاشت
که کمان دل تهی از تیر کند ترکش را
خصم سرکش شود از راه تحمل مغلوب
خاک خاموش به از آب کند آتش را
پرده تیرگی دل نشود رخت سفید
چه دهی عرض به صراف، زر روکش را؟
در شبستان لحد تلخ نگردد خوابش
هر که در زندگی از خاک کند مفرش را
نبرد زخم زبان سرکشی از طینت عشق
چون خس و خار شود بند زبان آتش را؟
بر سر رحم نیامد به زر و زاری و زور
به چه تدبیر کنم رام، من آن سرکش را؟
هر کجا اهل دلی نیست مزن دم صائب
نتوان خواند به هر کس سخن دلکش را
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
از نظر کرد نهان خط رخ آن مهوش را
پردگی ساخت شب دل سیه این آتش را
هوش مصنوعی: از نگاه پنهان او، نشانههای چهره زیبا و دلربایش آشکار شد و این شب تاریک دل، به وجود آورنده این آتش سوزان است.
چون برآید نفس از سوختگان در بزمی
که نمک سرمه آواز شود آتش را؟
هوش مصنوعی: وقتی که نفسهای سوختگان در جشن و سروری که نمک و سرمه به آواز بلند میشود، چطور میتواند آتش را خاموش کند؟
زاهد خشک برآورد مرا از مشرب
چون سفالی که کند جذب، می بی غش را
هوش مصنوعی: در اینجا شخص زاهد و خشک درک عمیقتری از حال و شرایط مرا به وجود آورد، همانند سفالی که میتواند به آرامی آب را به خود جذب کند، و من توانستم واقعیتهای درست و خالص را بشناسم.
آه در سینه من محنت پیری نگذاشت
که کمان دل تهی از تیر کند ترکش را
هوش مصنوعی: درد و رنج پیری در دل من چنان سنگینی میکند که دیگر نمیتوانم دلم را از احساسات و آرزوها خالی کنم.
خصم سرکش شود از راه تحمل مغلوب
خاک خاموش به از آب کند آتش را
هوش مصنوعی: دشمن سرکش با صبر و تحمل تسلیم میشود و خاموشی و سکوت از آتش بهتر است.
پرده تیرگی دل نشود رخت سفید
چه دهی عرض به صراف، زر روکش را؟
هوش مصنوعی: اگر دل تاریک باشد، حتی با لباس سفید هم نمیتوان آن را روشن کرد. چه فایدهای دارد که طلا را به صراف نشان دهی اگر پوشش آن زود از بین برود؟
در شبستان لحد تلخ نگردد خوابش
هر که در زندگی از خاک کند مفرش را
هوش مصنوعی: کسی که در زندگی خود از خاک و وابستگیهای دنیوی بگریزد و به راهی دیگر برود، پس از مرگ در شب قبر با حالت تلخی مواجه نخواهد شد و خواب آشفتهای نخواهد داشت.
نبرد زخم زبان سرکشی از طینت عشق
چون خس و خار شود بند زبان آتش را؟
هوش مصنوعی: اگر عشق به مانند خس و خار شود، در آن صورت زخم زبان و مخالفتهای روحی، به درد و آتش بدل خواهد شد.
بر سر رحم نیامد به زر و زاری و زور
به چه تدبیر کنم رام، من آن سرکش را؟
هوش مصنوعی: به خاطر محبت و خوشپروری، به هیچگونه ثروت و قدرت و زور جاه و جلال نمیآیم. حالا چه تدبیری باید بیندیشم تا بتوانم آن موجود سرکش و نافرمان را رام کنم؟
هر کجا اهل دلی نیست مزن دم صائب
نتوان خواند به هر کس سخن دلکش را
هوش مصنوعی: هر جا که دلهای پاک و اهل معرفت وجود ندارد، صحبت نکن. زیرا نمیتوان با هر کسی از روی دل و احساسات صحبت کرد.

صائب