گنجور

غزل شمارهٔ ۵۰۵۲

گر این چنین چکد می گلرنگ ازلبش
جام پراز شراب شود طوق غبغبش
میگون لبی که سوخت مرا درخمار می
پیمانه برنگشته تهی هرگز ازلبش
در چشم خاک راه نشینان انتظار
کار هلال عید کند نعل مرکبش
چون سرو،قمریان همه گردن کشیده اند
در آرزوی طوق گلوسوز غبغبش
در سینه دل به زلف تو گردد طفل شوخ
در کوچه است اگر چه بود جا به مکتبش
سرچشمه ای که ریشه به دریا رسانده است
از جوش تشنگان نشود تنگ مشربش
راه سخن به سایل مبرم نمی دهند
رحم است برکسی که برآرند مطلبش
صائب به خون دل نزند کاسه،چون کند ؟
هرکس که نیست دست به جام لبالبش

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

گر این چنین چکد می گلرنگ ازلبش
جام پراز شراب شود طوق غبغبش
هوش مصنوعی: اگر چنین می‌کنند که لبانش مانند شرابی خوش‌رنگ بچکد، آنگاه سر و گردنش مثل طوقی پر از شراب می‌شود.
میگون لبی که سوخت مرا درخمار می
پیمانه برنگشته تهی هرگز ازلبش
هوش مصنوعی: لبی که مرا در مستی سوزاند، هرگز از پیمانه خالی نیست و به آن بازنگشته‌ام.
در چشم خاک راه نشینان انتظار
کار هلال عید کند نعل مرکبش
هوش مصنوعی: در چشم‌های خاکی و دل‌های منتظر، کسی در آرزوی ظهور و نشانه‌های عید نشسته است و به نعل اسب‌ها می‌نگرد که به زودی روزهای شاد و مبارک فرامی‌رسند.
چون سرو،قمریان همه گردن کشیده اند
در آرزوی طوق گلوسوز غبغبش
هوش مصنوعی: همه به دنبال زیبایی و شکوه سرو ایستاده‌اند و گردن کشیده‌اند تا طوق گل زینتی او را ببیند و به آرزوهای خود دست پیدا کنند.
در سینه دل به زلف تو گردد طفل شوخ
در کوچه است اگر چه بود جا به مکتبش
هوش مصنوعی: دل من از عشق تو مانند کودکی بازیگوش است که در کوچه مشغول دویدن و بازی است، هرچند در مکان دیگری باید درس می‌خواند و به مکتب می‌رفت.
سرچشمه ای که ریشه به دریا رسانده است
از جوش تشنگان نشود تنگ مشربش
هوش مصنوعی: منبعی که ریشه‌اش به دریا می‌رسد، هرگز به خاطر تشنگی دیگران، کمبود و تنگی پیدا نخواهد کرد.
راه سخن به سایل مبرم نمی دهند
رحم است برکسی که برآرند مطلبش
هوش مصنوعی: کسانی که در گفتگوها به دقت و جدیت می‌پردازند، معمولاً حقایق را به آسانی در اختیار دیگران قرار نمی‌دهند. این نشان می‌دهد که باید بر افرادی که موضوعات را به خوبی مطرح می‌کنند رحم کرد و به آنان اهمیت داد.
صائب به خون دل نزند کاسه،چون کند ؟
هرکس که نیست دست به جام لبالبش
هوش مصنوعی: صائب از دل خود رنج و درد می‌کشد، اما مثل دیگران دست به جام پر نمی‌زند. هر کس نمی‌تواند احساسات و دردهای خود را در یک ظرف بریزد و با دیگران به اشتراک بگذارد.