غزل شمارهٔ ۵۰۴۹
هردل که داغدار شود از نظاره اش
پهلو به آفتاب زند هر ستاره اش
باشد ستاره درشب تاریک رهنما
شد زیر زلف رهزن من گوشواره اش
ابروی او اگر چه هلال گرفته ای است
تیغ برهنه ای است زبان اشاره اش
شرمنده است پیش قدش درنشست و خاست
باغ از گل پیاده و سرو سواره اش
ازگریه چشم هرکه چو بادام شد سفید
نظاره بنفشه خطان است چاره اش
آن را که دربساط چو گل هست خرده ای
در دست صد کس است گریبان پاره اش
زاهد نظر به مردم بالغ نظر، بود
طفلی که زهد خشک بود گاهواره اش
بر شیشه دل است گواراتر از شراب
زخمی که می زند دل چون سنگ خاره اش
صائب فتاد هر که درین بحر بی کنار
چون گوهرست گرد یتیمی کناره اش
غزل شمارهٔ ۵۰۴۸: در محفل که راه بیابی گران مباشغزل شمارهٔ ۵۰۵۰: حسن تو باده ای است که شرم است شیشه اش
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
هردل که داغدار شود از نظاره اش
پهلو به آفتاب زند هر ستاره اش
هوش مصنوعی: هر دلی که از دیدن چیزی غمگین و ناراحت شود، مانند ستارهای است که به خاطر دردش، نورش را به تابش خورشید میسپارد.
باشد ستاره درشب تاریک رهنما
شد زیر زلف رهزن من گوشواره اش
هوش مصنوعی: در شب تاریک، ستارهای به عنوان راهنمایی برای من میدرخشد، همانطور که گوشوارهای زیر زلفهای محبوبم قرار دارد.
ابروی او اگر چه هلال گرفته ای است
تیغ برهنه ای است زبان اشاره اش
هوش مصنوعی: ابروی او مانند هلالی زیبا است، اما به مانند تیغی برهنه خطرناک و تیز میباشد. زبان اشارهاش نیز، بسیار موثر و قدرتمند است.
شرمنده است پیش قدش درنشست و خاست
باغ از گل پیاده و سرو سواره اش
هوش مصنوعی: در حضور قد بلند او، باغ حتی از گلها و سروها نیز شرمنده و فروتن است. گلها در پای او قرار دارند و سروها در حال حرکت و ایستادن هستند.
ازگریه چشم هرکه چو بادام شد سفید
نظاره بنفشه خطان است چاره اش
هوش مصنوعی: چشمان هرکسی که از گریه سفید شده، مانند بادام است. برای رفع این درد و مشکل، باید به زیبایی و رنگ بنفشه توجه کرد.
آن را که دربساط چو گل هست خرده ای
در دست صد کس است گریبان پاره اش
هوش مصنوعی: آن کسی که در میان زیباییها مانند گل درخشان است، حتی اگر یک نقص کوچک داشته باشد، به تعداد زیادی از افراد توجه و بهانه جویی میشود.
زاهد نظر به مردم بالغ نظر، بود
طفلی که زهد خشک بود گاهواره اش
هوش مصنوعی: زاهد به کسانی که درک و بینش بالایی دارند نگاه میکند، در حالی که خودش همچنان مثل کودکی است که به زهدی خشک و بیروح وابسته است.
بر شیشه دل است گواراتر از شراب
زخمی که می زند دل چون سنگ خاره اش
هوش مصنوعی: دل مانند شیشهای است که به مراتب نرمتر از شراب است؛ زخمی که بر دل میزند، همانند سنگی سخت و خارا میباشد.
صائب فتاد هر که درین بحر بی کنار
چون گوهرست گرد یتیمی کناره اش
هوش مصنوعی: در این دنیا که همچون دریای بیکران است، هر کسی که غرق شود و نتواند خود را نجات دهد، مانند گوهر نایابی است که در کنار یتیمان به سر میبرد.