گنجور

غزل شمارهٔ ۵۰۴۵

غافل ز حال عاشق خونین جگر مباش
مغرور حسن پا به رکاب اینقدر مباش
هرگاه بهله را به کمر آشنا کنی
از دست کار رفته ما بی‌خبر مباش
هنگامه شراب کمینگاه آفت است
در محفلی که باده خوری بی‌خبر مباش
همراه بد ز رهزن بیگانه بدترست
باهر نیازموده رفیق سفر مباش
نقش مراد نیست درین باغ جز یکی
زنهار همچو آب پریشان‌نظر مباش
هرگز به دست پیش زوالی نمی‌رسد
گر برخوری به تیغ فنا بی‌جگر مباش
از جام نام جم به زبان‌ها فتاده است
زنهار در بساط جهان بی‌اثر مباش
غمگین مکن، اگر نکنی شاد خاطری
گر مرهم دلی نشوی نیشتر مباش
چون نی گر از نوای گلوسوز مفلسی
در کام تلخ سوختگان بی‌شکر مباش
از هردو سر مشو ترازوی چرخ قلب
گر صندل سری نشوی دردسر مباش
پیشانی گشاده به از گنج گوهرست
دلتنگ چون صدف ز وداع گهر مباش
دل را چو سرو بید خنک کن به سایه‌ای
یکبارگی چو دار فنا بی‌ثمر مباش
عمری است تا چو شبنم گل در رکاب توست
غافل ز حال صائب خونین‌جگر مباش

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

غافل ز حال عاشق خونین جگر مباش
مغرور حسن پا به رکاب اینقدر مباش
هوش مصنوعی: به خودت نیندیش، عاشق به شدت ناراحت و غمگین است. فریب زیبایی ظاهری را نخور و خودت را فراموش نکن.
هرگاه بهله را به کمر آشنا کنی
از دست کار رفته ما بی‌خبر مباش
هوش مصنوعی: هر وقت که دل را با آشنایی مشغول کنی، از مشکلات و کارهایی که از دست رفته‌اند غافل نباش.
هنگامه شراب کمینگاه آفت است
در محفلی که باده خوری بی‌خبر مباش
هوش مصنوعی: هنگام نوشیدن شراب، در جمع‌های خوش‌گذرانی، باید مواظب باشی که مشکلات و خطرات پنهان وجود دارند و نباید در خوشحالی این لحظات غافل شویم.
همراه بد ز رهزن بیگانه بدترست
باهر نیازموده رفیق سفر مباش
هوش مصنوعی: همنشینی با کسانی که ناپسند و بیگانه هستند، از به همراهی با کسی که در این زمینه ناآزموده است، خطرناک‌تر است. پیش از سفر، بهتر است همراهی را انتخاب کنی که تجربه و اعتماد لازم را داشته باشد.
نقش مراد نیست درین باغ جز یکی
زنهار همچو آب پریشان‌نظر مباش
هوش مصنوعی: در این باغ، تنها یک هدف وجود دارد و آن این است که مانند آب بی‌ثبات و ناپایدار نباشی.
هرگز به دست پیش زوالی نمی‌رسد
گر برخوری به تیغ فنا بی‌جگر مباش
هوش مصنوعی: هرگز نمی‌توانی به دستاوردی واقعی و پایدار برسی، اگر در برابر خطرات و چالش‌های زندگی بدون شجاعت و جرأت عمل کنی.
از جام نام جم به زبان‌ها فتاده است
زنهار در بساط جهان بی‌اثر مباش
هوش مصنوعی: از جامی که نام جم در آن است، به زبان‌ها افتاده است، پس احتیاط کن که در زندگی و دنیا بی‌اثر نباشی.
غمگین مکن، اگر نکنی شاد خاطری
گر مرهم دلی نشوی نیشتر مباش
هوش مصنوعی: افسرده نباش، اگر نمی‌توانی کسی را شاد کنی. اگر نتوانی دلی را التیام بخشی، خودت هم آزار نده.
چون نی گر از نوای گلوسوز مفلسی
در کام تلخ سوختگان بی‌شکر مباش
هوش مصنوعی: اگر نی هنری از صدای دل‌نشینی دارد، نباید در کام کسانی که در تلخی سوختند، بی‌فایده و بدون شکر وارد شود.
از هردو سر مشو ترازوی چرخ قلب
گر صندل سری نشوی دردسر مباش
هوش مصنوعی: در هر دو طرف زندگی تعادل برقرار نکن. اگر دل مایل به عشق و محبت است، خودت را به دردسر نینداز.
پیشانی گشاده به از گنج گوهرست
دلتنگ چون صدف ز وداع گهر مباش
هوش مصنوعی: پیشانی باز و بی‌تکلف بهتر از داشتن ثروت و جواهر است. مانند صدف که از جدایی مروارید غمگین می‌شود، تو هم نباید دلتنگ و غمگین باشی.
دل را چو سرو بید خنک کن به سایه‌ای
یکبارگی چو دار فنا بی‌ثمر مباش
هوش مصنوعی: دل خود را مانند درخت سرو، سرد و آرام کن. به‌طور ناگهانی و یک‌باره در سایه‌ای آرامش پیدا کن و مثل دار فانی، بی‌ثمر و بی‌فایده نباش.
عمری است تا چو شبنم گل در رکاب توست
غافل ز حال صائب خونین‌جگر مباش
هوش مصنوعی: سالیان زیادی است که مانند شبنم، گل در کنار توست. اما در حالی که در این حال و هوا هستی، غافل از وضعیت صائب، که با دل خونین خود به سر می‌برد، نباش.