گنجور

غزل شمارهٔ ۵۰۴۲

ای دل ازان جهان خبری می گرفته باش
زآرامگاه جان خبری می گرفته باش
تا کی روی چو تیر هوایی به هر طرف؟
گاهی هم از نشان خبری می گرفته باش
درعالم خودی خبر دلپذیر نیست
از خویش رفتگان خبری می گرفته باش
بر پاسبانی سگ نفس اعتماد نیست
ازگله، ای شبان خبری می گرفته باش
از خار راه آبله پایان کوی عشق
ای برق خوش عنان خبری می گرفته باش
از پا شکستگان که به دنبال مانده اند
ای میر کاروان خبری می گرفته باش
این یک دو هفته ای که ترا هست خرده ای
ای گل ز بلبلان خبری می گرفته باش
ای ماه مصر چون به عزیزی رسیده ای
زان پیر ناتوان خبری می گرفته باش
گاهی ز دوستان خود ای نور چشم من
کوری دشمنان خبری می گرفته باش
تا برخوری ز ساغر خورشید سالها
ای ماه ازکتان خبری می گرفته باش
زان کس که مرده نفس روح بخش توست
ای عیسی زمان خبری می گرفته باش
در گرد بی نشان نرسد گرچه جستجو
صائب ازان دهان خبری می گرفته باش

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای دل ازان جهان خبری می گرفته باش
زآرامگاه جان خبری می گرفته باش
هوش مصنوعی: ای دل، از آن دنیای دیگر آگاهی پیدا کن و از آرامش جانت باخبر باش.
تا کی روی چو تیر هوایی به هر طرف؟
گاهی هم از نشان خبری می گرفته باش
هوش مصنوعی: تا کی می‌خواهی با چهره‌ای همچون تیر، به هر سو نگاه کنی؟ گاهی هم ممکن است از نشانه‌ای خبری دریافت کرده باشی.
درعالم خودی خبر دلپذیر نیست
از خویش رفتگان خبری می گرفته باش
هوش مصنوعی: در دنیای خود، خبری خوشایند وجود ندارد؛ شاید از افرادی که از خود رفته‌اند، خبری به دست آورده‌ای.
بر پاسبانی سگ نفس اعتماد نیست
ازگله، ای شبان خبری می گرفته باش
هوش مصنوعی: در برابر خطرات و عدم اعتماد به نفس در نگهبانی، ای شبان، بهتر است که از وضعیت گوسفندانت آگاه باشی.
از خار راه آبله پایان کوی عشق
ای برق خوش عنان خبری می گرفته باش
هوش مصنوعی: ای عشق، در مسیر پر درد و رنجی که طی می‌کنم، ای نورانی‌ترین وجود، لطفاً خبری از حال و روز من برسان.
از پا شکستگان که به دنبال مانده اند
ای میر کاروان خبری می گرفته باش
هوش مصنوعی: ای سرپرست کاروان، کسانی که از پا درآمده‌اند و به عقب افتاده‌اند، چه خبری از آن‌ها داری؟
این یک دو هفته ای که ترا هست خرده ای
ای گل ز بلبلان خبری می گرفته باش
هوش مصنوعی: در این دو هفته‌ای که با تو هستم، ای گل، کمی از بلبل‌ها خبر بگیر.
ای ماه مصر چون به عزیزی رسیده ای
زان پیر ناتوان خبری می گرفته باش
هوش مصنوعی: ای ماه مصر، چون به دست عزیزی رسیده‌ای، احتمالا از حال آن پیر ناتوان خبری گرفته‌ای.
گاهی ز دوستان خود ای نور چشم من
کوری دشمنان خبری می گرفته باش
هوش مصنوعی: هر از گاهی ممکن است از دوستانت که مانند نور چشمم هستی، خبری در مورد دشمنانم بگیری.
تا برخوری ز ساغر خورشید سالها
ای ماه ازکتان خبری می گرفته باش
هوش مصنوعی: ای ماه، تا زمانی که سال‌ها از ساغر خورشید می‌نوشی، شاید خبری از پارچه‌های کتانی که بر تن داری، به گوش‌ت برسد.
زان کس که مرده نفس روح بخش توست
ای عیسی زمان خبری می گرفته باش
هوش مصنوعی: از کسی که با وجود مرگش، روح و زندگی را به تو می‌بخشد، ای عیسی، باید در این زمان با خبر باشی.
در گرد بی نشان نرسد گرچه جستجو
صائب ازان دهان خبری می گرفته باش
هوش مصنوعی: اگرچه در جستجوی بی‌خبران هستی، اما ممکن است هرگز به نتیجه نرسی، حتی اگر از زبان آنان خبرهایی بشنوی.