غزل شمارهٔ ۵۰۴۱
ساقی ز میکشان خبری می گرفته باش
از خویش رفتگان خبری می گرفته باش
رفتیم ما ولی دل و جان ماند پیش تو
از بازماندگان خبری می گرفته باش
ما را کسی به جز تو درین شهر و کوی نیست
گاهی ز بیکسان خبری می گرفته باش
چون تیر کج به راه خطا تا به کی روی ؟
گاهی هم ازنشان خبری می گرفته باش
از خار خشک ما که زمین گیر گشته است
ای برق خوش عنان خبری می گرفته باش
هر چند پایه تو به گردون رسیده است
ای ماه از کتان خبری می گرفته باش
غزل شمارهٔ ۵۰۴۰: با خلق آشتی کن وبا خود به جنگ باشغزل شمارهٔ ۵۰۴۲: ای دل ازان جهان خبری می گرفته باش
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ساقی ز میکشان خبری می گرفته باش
از خویش رفتگان خبری می گرفته باش
هوش مصنوعی: ای ساقی، از میکشان خبری بگیر و از حال کسانی که از ما رفتهاند نیز باخبر شو.
رفتیم ما ولی دل و جان ماند پیش تو
از بازماندگان خبری می گرفته باش
هوش مصنوعی: ما رفتیم، اما دل و جانمان هنوز پیش تو باقی مانده است. امیدواریم از حال و احوال ما که باقی ماندهایم، خبری داشته باشی.
ما را کسی به جز تو درین شهر و کوی نیست
گاهی ز بیکسان خبری می گرفته باش
هوش مصنوعی: هیچکس جز تو در این شهر و محله به فکر ما نیست، شاید گاهی از بیکسان خبری به تو برسد.
چون تیر کج به راه خطا تا به کی روی ؟
گاهی هم ازنشان خبری می گرفته باش
هوش مصنوعی: تا کی با بیهدفی و کجروی در زندگی ادامه میدهی؟ شاید لازم است گاهی از مسیر خود نگاهی بیندازی و خبری از نشانهای درست بگیری.
از خار خشک ما که زمین گیر گشته است
ای برق خوش عنان خبری می گرفته باش
هوش مصنوعی: از گیاهی که پژمرده و بیحالت شده و در خاک نشسته، ای باران خوشنما، امیدوارم خبری را به ما برسانی.
هر چند پایه تو به گردون رسیده است
ای ماه از کتان خبری می گرفته باش
هوش مصنوعی: اگرچه تو به اوج و ارتفاع رسیدهای، اما ای ماه، شاید از اوضاع کتان خبر داشته باشی.