گنجور

غزل شمارهٔ ۵۰۳۵

فارغ ز دار و گیر جهان خراب باش
مردانه ترک کام بگو،کامیاب باش
این شعله های عاریتی نیست پایدار
چون لاله زآتش جگر خود کباب باش
خود را چو آفتاب نکردی به نور عشق
باری چو سایه در قدم آفتاب باش
قدر تو کم چرا بود از قدر دیگران؟
از خود زیاده از همه کس در حجاب باش
چشمت اگر به دولت بیدار می پرد
ازشورش درون، نمک چشم خواب باش
خواهی که بی حساب به جنت ترا برند
صائب نفس شمرده زن و خود حساب باش

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

فارغ ز دار و گیر جهان خراب باش
مردانه ترک کام بگو،کامیاب باش
هوش مصنوعی: از وابستگی‌ها و دغدغه‌های دنیوی رها شو، با شجاعت و استقلال زندگی کن و بدون به دست آوردن دنیا، موفق و راضی باش.
این شعله های عاریتی نیست پایدار
چون لاله زآتش جگر خود کباب باش
هوش مصنوعی: این شعله‌ها ماندگار نیستند، مانند لاله‌ای که از آتش دلش به وجود آمده. باید با همه وجودت زندگی کنی و بسوزی.
خود را چو آفتاب نکردی به نور عشق
باری چو سایه در قدم آفتاب باش
هوش مصنوعی: خودت را مانند خورشید نکن که نور عشق را نپذیری، بلکه مانند سایه‌ای باش که همیشه در کنار خورشید حضور دارد.
قدر تو کم چرا بود از قدر دیگران؟
از خود زیاده از همه کس در حجاب باش
هوش مصنوعی: چرا ارزش تو کمتر از دیگران باشد؟ باید بیشتر از دیگران در حجاب و پنهان باشی.
چشمت اگر به دولت بیدار می پرد
ازشورش درون، نمک چشم خواب باش
هوش مصنوعی: اگر چشمانت به خوشبختی باز شود، از هیجانات درونت به آرامش برس، مانند نمکی که در خواب چشمت است.
خواهی که بی حساب به جنت ترا برند
صائب نفس شمرده زن و خود حساب باش
هوش مصنوعی: اگر می‌خواهی بدون حساب و کتاب به بهشت بروی، باید نفس‌ات را کنترل کنی و با دقت به رفتارها و اعمال خود توجه داشته باشی.