غزل شمارهٔ ۵۰۲۵
مده ز دست چو گل دربهار ساغر عیش
که از شکوفه بود در گذار، اختر عیش
برات خوشدلی از روزگار کن تحصیل
نبسته است به هم تا شکوفه دفتر عیش
کنون که رشته باران ز هم نمی گسلد
مگیر شغل دگر غیر نظم گوهر عیش
اگر گرفته دلی خویش را به باغ رسان
که باز کرده ز هر غنچه بوستان در عیش
وصال سیمبران شکوفه را دریاب
که می توان شد ازین نقدها توانگر عیش
شکوفه شاهد سیمین نوبهاران است
مپوش دیده ازین شاهد سمنبر عیش
درین بهار کسی می شود بلند اختر
که از شکوفه کند انتخاب اختر عیش
تو نیز خیمه ز خود چون شکوفه بیرون زن
که شد سفید بساط زمین ز چادر عیش
سبک مگیر بهار شکوفه را زنهار
که زیر این کف پوچ است بحر گوهر عیش
بهار از گل و لاله است بر جناح سفر
مده ز دست درین وقت تنگ ساغرعیش
فغان که مردم کوته نظر نمی دانند
که در نقاب شکوفه است روی دختر عیش
بهشت نقد شده است از شکوفه، باده بیار
که در بهشت حلال است جام احمر عیش
مخور ز ساده دلیها غم تهیدستی
که از شکوفه به دامن دهد چمن زر عیش
نظر به ابر گهر بار و باغ پرگل کن
که آسمان وزمین را گرفته لشکر عیش
به گردش آر سبک،رطلهای سنگین را
که بادبان نشاط است جام و لنگر عیش
ز زهد خشک برآتش بنه تو هم عودی
کنون که لاله برافروخته است مجمر عیش
نشاط و عشرت و شادی ز باده می زاید
که نیست غیر خم پرشراب مادر عیش
اگر رود گرو باده،گو برو دستار
مرا ز باده لعلی بس است افسر عیش
فروغ روی گل ولاله می کند فریاد
که از و بال برون آمده است اختر عیش
گشایش ار طلبی روی در گلستان کن
که نیست غیر گل و لاله حلقه در عیش
چه همچو خوشه گره گشته ای، شراب بنوش
که داد خرمن غم را به باد،صرصر عیش
مهل که فاصله در دور می شود زنهار
که صیقل دل تیره است عیش بر سر عیش
چو گل ز باده گلگون تمتعی بردار
نسوخته است ترا تا چو لاله اختر عیش
اگر بهار کند این چنین صف آرایی
زمین وفا ننماید به عرض لشکر عیش
به هر کجا که شوی مست،می توان افتاد
که موج سبزه ز مخمل فکنده بستر عیش
عجب که یک دل پژمرده در جهان ماند
که شد گشاده ز گل بر رخ جهان در عیش
به هم چو شانه نیاید ز شوق ،مژگانش
به دست هرکه فتد طره معنبر عیش
نبرد جلوه ساقی ز دل ملال مرا
به من چه نشأه دهد ساغر محقر عیش ؟
سر پیاله کشان چون به آسمان نرسد؟
که کوچه ها شده چون کهکشان ز اختر عیش
ز حسن نیت عباس شه بودصائب
که ریخته است درین عهد عیش بر سر عیش
چو گل ز باده گلرنگ وقت او خوش باد
مدام تا می شادی فزاست مصدر عیش
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
مده ز دست چو گل دربهار ساغر عیش
که از شکوفه بود در گذار، اختر عیش
هوش مصنوعی: ساغر خوشی را مانند گلی در بهار از دست نده، زیرا که این خوشی زودی تمام میشود و مانند شکوفهای است که بهسرعت میگذرد.
برات خوشدلی از روزگار کن تحصیل
نبسته است به هم تا شکوفه دفتر عیش
هوش مصنوعی: برای خوشحالی و دلخوشی، از زندگی بهره ببر و نگذار که مشکلات و محدودیتها مانع شادیات شوند؛ زیرا هنوز زمان شادی و لذت به پایان نرسیده است.
کنون که رشته باران ز هم نمی گسلد
مگیر شغل دگر غیر نظم گوهر عیش
هوش مصنوعی: حالا که باران پیوسته میبارد و جلوی قطع شدن آن گرفته شده، مشغول کار دیگری غیر از نظم دادن به لذت زندگی نباش.
اگر گرفته دلی خویش را به باغ رسان
که باز کرده ز هر غنچه بوستان در عیش
هوش مصنوعی: اگر دلت غمگین است، به باغ برو و از عطر گلهای تازه در خوشی و لذت بهرهمند شو.
وصال سیمبران شکوفه را دریاب
که می توان شد ازین نقدها توانگر عیش
هوش مصنوعی: بهتر است به رابطه با زیباییها و لذتهای زندگی توجه کنیم، زیرا از این طریق میتوانیم به ثروت حقیقی و خوشبختی دست پیدا کنیم.
شکوفه شاهد سیمین نوبهاران است
مپوش دیده ازین شاهد سمنبر عیش
هوش مصنوعی: شکوفهها نماد زیبایی و تازگی بهار هستند، پس دریغ نکن و از زیبایی این گلهای خوشبو و دلنواز لذت ببر.
درین بهار کسی می شود بلند اختر
که از شکوفه کند انتخاب اختر عیش
هوش مصنوعی: در این بهار، کسی خوشبخت و موفق خواهد شد که از میان شکوفهها بهترین را انتخاب کند و از آن بهرهمند شود.
تو نیز خیمه ز خود چون شکوفه بیرون زن
که شد سفید بساط زمین ز چادر عیش
هوش مصنوعی: مثل شکوفهها، تو هم باید از دل خیمه خود بیرون بیایی، چرا که زمین با چادر شادی، دگرگون و سفید شده است.
سبک مگیر بهار شکوفه را زنهار
که زیر این کف پوچ است بحر گوهر عیش
هوش مصنوعی: بهار و شکوفه را با بیاحساسی و سبکسرانه نادیده نگیر، زیرا زیر این ظاهر فریبنده و بیمحتوا، دریاچهای از لذتها نهفته است.
بهار از گل و لاله است بر جناح سفر
مده ز دست درین وقت تنگ ساغرعیش
هوش مصنوعی: بهار با زیبایی گلها و لالهها همراه است، پس در این زمان حساس و دشوار، زندگی را از دست نده و به نوشیدن شادمانی ادامه بده.
فغان که مردم کوته نظر نمی دانند
که در نقاب شکوفه است روی دختر عیش
هوش مصنوعی: آه از اینکه مردم با تفکر محدود خود نمیدانند که زیبایی و لذت در پشت ظاهر ساده و گل مانند دختر نهفته است.
بهشت نقد شده است از شکوفه، باده بیار
که در بهشت حلال است جام احمر عیش
هوش مصنوعی: بهشت اکنون با زیبایی شکوفهها به نمایش درآمده است، پس باده بیاور که در بهشت نوشیدن آن مجاز است و جام سرخ شادمانی را آماده کن.
مخور ز ساده دلیها غم تهیدستی
که از شکوفه به دامن دهد چمن زر عیش
هوش مصنوعی: نگران سادگی و کمبود مالی خود نباش، زیرا طبیعت به تو برکت میدهد و از باران شکوفهها، دشت به شادی میرسد.
نظر به ابر گهر بار و باغ پرگل کن
که آسمان وزمین را گرفته لشکر عیش
هوش مصنوعی: به آسمان پر از ابرهای بارانزا و باغی پر از گل نگاه کن، زیرا که شادمانی و خوشی تمام آسمان و زمین را فراگرفته است.
به گردش آر سبک،رطلهای سنگین را
که بادبان نشاط است جام و لنگر عیش
هوش مصنوعی: به آرامی و با احتیاط بارهای سنگین و طاقتفرسا را به حرکت درآور، زیرا در این سفر، بادبان خوشحالی و شادابی است که زندگی را به حرکت درمیآورد.
ز زهد خشک برآتش بنه تو هم عودی
کنون که لاله برافروخته است مجمر عیش
هوش مصنوعی: توی این دنیا که لذتها و شادیها در حال جوانه زدن هستند، از زهد و خودداری سختگیرانه فاصله بگیر و خودت را به آن بسپار. مجمر شادی اکنون روشن شده و وقتش رسیده که از سوز و زندگی لذت ببری.
نشاط و عشرت و شادی ز باده می زاید
که نیست غیر خم پرشراب مادر عیش
هوش مصنوعی: شادی و خوشی از نوشیدن شراب نشأت میگیرد و جز خم پر از شراب، چیزی دیگری نیست که مادر خوشیها باشد.
اگر رود گرو باده،گو برو دستار
مرا ز باده لعلی بس است افسر عیش
هوش مصنوعی: اگر رود دست من به شراب، بگو که هدیهام به اندازه کافی است. کلاه و عمامهام از شراب لعلین پر است و این کافی برای شادی و سرور من است.
فروغ روی گل ولاله می کند فریاد
که از و بال برون آمده است اختر عیش
هوش مصنوعی: گل و لاله با زیبایی و درخشندگی خود فریاد میزنند که ستاره خوشبختی از آنها خارج شده و به دنیا آمده است.
گشایش ار طلبی روی در گلستان کن
که نیست غیر گل و لاله حلقه در عیش
هوش مصنوعی: اگر خواهان خوشبختی هستی، به جایی با زیبایی برو که تنها گل و لاله وجود دارد و چیزی جز شادی و خوشی در آنجا نیست.
چه همچو خوشه گره گشته ای، شراب بنوش
که داد خرمن غم را به باد،صرصر عیش
هوش مصنوعی: تو همچون خوشهای که در باد گره خورده، به زندگی خوش بگذران و شراب بنوش که غم و اندوختههایت را با خوشحالی و شادابی از بین ببری.
مهل که فاصله در دور می شود زنهار
که صیقل دل تیره است عیش بر سر عیش
هوش مصنوعی: منتظر باش که فاصله باعث دوری میشود. مراقب باش که شادی و لذت باعث میشود دل تیره و کدری پاکتر شود.
چو گل ز باده گلگون تمتعی بردار
نسوخته است ترا تا چو لاله اختر عیش
هوش مصنوعی: از می خوشگوار بهره ببر و از زندگی لذت کن، چرا که هنوز جوان و شاداب هستی، پس فرصت را غنیمت شمار و از زندگی بهرهمند شو.
اگر بهار کند این چنین صف آرایی
زمین وفا ننماید به عرض لشکر عیش
هوش مصنوعی: چنانچه بهار به این زیبایی و شکوه زمین را در پیرامون خود آرایش کند، نباید به سپاهی از لذتها امید بست.
به هر کجا که شوی مست،می توان افتاد
که موج سبزه ز مخمل فکنده بستر عیش
هوش مصنوعی: هر جا که بروی، در حال نشئگی، میتوانی حس کنی که چمنزار نرم و سبز، مانند مخمل، زمینهای برای خوشی و لذت فراهم کرده است.
عجب که یک دل پژمرده در جهان ماند
که شد گشاده ز گل بر رخ جهان در عیش
هوش مصنوعی: عجب است که یک دل افسرده در این دنیا باقی مانده و به خاطر شادی گلها، چهرهاش روشن شده است.
به هم چو شانه نیاید ز شوق ،مژگانش
به دست هرکه فتد طره معنبر عیش
هوش مصنوعی: وقتی شوق و عشق بین دو نفر وجود داشته باشد، مژگان او به همه در حالی که در کنار هم هستند، زیبایی و خوشحالی را نشان میدهد.
نبرد جلوه ساقی ز دل ملال مرا
به من چه نشأه دهد ساغر محقر عیش ؟
هوش مصنوعی: در اینجا شاعر به توصیف حالاتی از عشق و شادی میپردازد. او میگوید که با دیدن زیبایی ساقی، تمام غم و اندوهش از دلش پاک میشود. حتی اگر ساغر شراب ساده و معمولی باشد، باز هم میتواند او را به نشئهای از خوشی و لذت برساند. بدین معنا که زیبایی و جذابیت میتواند تاثیر فوقالعادهای بر احساسات و روحیه فرد داشته باشد، حتی در شرایط عادی و غیر خاص.
سر پیاله کشان چون به آسمان نرسد؟
که کوچه ها شده چون کهکشان ز اختر عیش
هوش مصنوعی: چگونه میتوان انتظار داشت که سرِ پیالهداران به آسمان برسد وقتی که کوچهها به زیبايي و زرق و برق کهکشان پر از ستارههای لذت تبدیل شدهاند؟
ز حسن نیت عباس شه بودصائب
که ریخته است درین عهد عیش بر سر عیش
هوش مصنوعی: عباس شه با نیت نیکو و خوبیهایش، شادی و خوشی را در این زمان به اوج رسانده و در حقیقت، از آنچه که باید، بیش از حد برای جشن و عیش فراهم کرده است.
چو گل ز باده گلرنگ وقت او خوش باد
مدام تا می شادی فزاست مصدر عیش
هوش مصنوعی: به مانند گلی که از شراب رنگی سرشار است، لحظههای خوشی را آرزو میکنم که همیشه همراهت باشد، زیرا نوشیدن می، شادی و لذت را افزون میکند و منبعی برای خوشیهاست.

صائب