گنجور

غزل شمارهٔ ۵۰۱۱

توانگری که نباشد به خبر اقبالش
نصیب مردم بیگانه می شود مالش
گذشت خواجه و چون عنکبوت مرده هنوز
مگس شکار کند رشته های آمالش
ازان به نان جو وآب شور ساخته ام
که نیست چشم و دل هیچ کس به دنبالش
تذرو باغچه قدس وحشتی دارد
که نقش ،چنگل بازست برپروبالش
ز چرخ سفله تمنای آبروی مدار
که نم برون ندهد چشمه های غربالش

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

توانگری که نباشد به خبر اقبالش
نصیب مردم بیگانه می شود مالش
هوش مصنوعی: اگر فردی ثروتمند باشد و از نعمت‌هایش به دیگران خبری نداشته باشد، ثروتش به دست مردم ناآشنا می‌افتد.
گذشت خواجه و چون عنکبوت مرده هنوز
مگس شکار کند رشته های آمالش
هوش مصنوعی: خواجه (مرد بزرگ یا صاحب مقام) از دنیا رفته است، اما مانند عنکبوتی که مرده هنوز در حال شکار مگس‌ها است. این نشان می‌دهد که آرزوها و امیدهای او همچنان باقی‌اند و حتی پس از مرگش نیز تاثیر خود را حفظ کرده‌اند.
ازان به نان جو وآب شور ساخته ام
که نیست چشم و دل هیچ کس به دنبالش
هوش مصنوعی: من از نان جو و آب شور استفاده کرده‌ام، چرا که هیچ‌کس به دنبال آن نیست و نه چشم و نه دل کسی به آن توجهی ندارد.
تذرو باغچه قدس وحشتی دارد
که نقش ،چنگل بازست برپروبالش
هوش مصنوعی: باغچه قدس در دل خود ترسی دارد که زیبایی اش مانند چنگی است که روی پرهایش جا گرفته.
ز چرخ سفله تمنای آبروی مدار
که نم برون ندهد چشمه های غربالش
هوش مصنوعی: از گردونه پست و زمینی از آبرو و حیثیت طلب نکن که چشمه‌های فرسوده قطره‌ای آب هم بیرون نمی‌آورند.