گنجور

غزل شمارهٔ ۴۹۹۷

به دم چوآتش سوزان، به چهره چون زرباش
بر آسمان سخن آفتاب انور باش
صدف به دست تهی صد یتیم را پرورد
تو هم ز آبله کف یتیم پرور باش
دل شکسته به دست آر با تهیدستی
همیشه سبز و سرافراز چون صنوبر باش
گل ضعیف نوازی است سرفراز شدن
به ذره فیض رسان ،آفتاب انور باش
به میوه کام جهان چون نمی کنی شیرین
چو سرو و بید به هر حال سایه گستر باش
غنای طبع بود کیمیای روحانی
چو نیست مال میسر، به دل توانگر باش
ز گاهواره تسلیم کن سفینه خویش
میان بحر بلا در کنار مادر باش
مباد دنبه گدازت کنند چون مه بدر
چو ماه عید درین صید گاه لاغر باش
به دست دیو مده خاتم سلیمان را
نگاهبان خرد ازشراب احمر باش
به تیره رویی فقر ازسیه دلان بگریز
چون خون مرده مسلم ز زخم نشتر باش
خزان فسرده نسازد بهار عنبر را
درین جهان خنک چون بهار عنبر باش
اگر گرفته دلی از جهانیان صائب
زخویش خیمه برون زن جهان دیگر باش

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

به دم چوآتش سوزان، به چهره چون زرباش
بر آسمان سخن آفتاب انور باش
هوش مصنوعی: سخن خود را با حرارتی مشابه آتش بیان کن و چهره‌ات را همچون طلا درخشان کن، تا مانند نور آفتاب در آسمان بدرخشی.
صدف به دست تهی صد یتیم را پرورد
تو هم ز آبله کف یتیم پرور باش
هوش مصنوعی: صدف با دست خالی، صد یتیم را بزرگ کرده؛ تو هم باید از درد و رنج یتیمان دل بسوزانی و به آن‌ها کمک کنی.
دل شکسته به دست آر با تهیدستی
همیشه سبز و سرافراز چون صنوبر باش
هوش مصنوعی: دل شکسته را به دست بیاور و با غمی که داری، همیشه مانند درخت صنوبر سرسبز و با عزت بمان.
گل ضعیف نوازی است سرفراز شدن
به ذره فیض رسان ،آفتاب انور باش
هوش مصنوعی: به نرمی و با محبت به دیگران رفتار کن، زیرا اینگونه می‌توانی به بزرگی و شکوه دست یابی. همچون آفتاب که وجودش مایه روشنی و زندگی است، تو نیز باید منبعی از خوبی و مهربانی باشی.
به میوه کام جهان چون نمی کنی شیرین
چو سرو و بید به هر حال سایه گستر باش
هوش مصنوعی: به میوه‌های خوشبختی و لذت‌های زندگی مانند سیب و گلابی نمی‌توانی دست پیدا کنی، اما همچنان باید مانند سرو و بید با وقار و آرامش در این دنیا حضور داشته باشی و سایه‌سار محبت و آرامش برای دیگران باشی.
غنای طبع بود کیمیای روحانی
چو نیست مال میسر، به دل توانگر باش
هوش مصنوعی: غنای درونی و روحی، مانند کیمیا است که می‌تواند انسان را به مرحله‌ای از تعالی برساند. اگرچه دارایی‌های مادی در دسترس نباشند، اما باید در دل ثروتمند و غنی بود.
ز گاهواره تسلیم کن سفینه خویش
میان بحر بلا در کنار مادر باش
هوش مصنوعی: از ابتدای زندگی، خود را در پذیرش و تسلیم قرار بده و به مانند یک کشتی، در دریاهای سخت و پرچالش، در کنار مادر خود باقی بمان.
مباد دنبه گدازت کنند چون مه بدر
چو ماه عید درین صید گاه لاغر باش
هوش مصنوعی: نگذارند تو را مانند دنبه‌ای گدا تکه‌تکه کنند، زیرا تو همچون ماه کامل در شب عید، باید در این میدان شکار لاغر و سبک‌وزن باشی.
به دست دیو مده خاتم سلیمان را
نگاهبان خرد ازشراب احمر باش
هوش مصنوعی: دست دیو را به خاتم سلیمان نده و از عقل خود محافظت کن تا از شراب سرخ دور بمانی.
به تیره رویی فقر ازسیه دلان بگریز
چون خون مرده مسلم ز زخم نشتر باش
هوش مصنوعی: فقر با چهره سیاهش از دل‌های تیره دوری کن، مثل اینکه خون مرده‌ای از زخم تیغ بیفتد و بگریزد.
خزان فسرده نسازد بهار عنبر را
درین جهان خنک چون بهار عنبر باش
هوش مصنوعی: پاییز بی‌رمق نمی‌تواند بهار خوشبو و دلپذیری را در این دنیا خراب کند. پس مانند بهار خوشبو و دلنشین باش.
اگر گرفته دلی از جهانیان صائب
زخویش خیمه برون زن جهان دیگر باش
هوش مصنوعی: اگر کسی از مردم دلگیر است، بهتر است از خود دوری کند و به دنیای دیگری بپردازد.

حاشیه ها

1397/10/31 08:12
سجاد رشیدی پور

در بیت «به تیره رویی فقر ازسیه دلان بگریز/ چون خون مرده مسلم ز زخم نشتر باش»، کلمه اول مصرع دوم باید «چو» باشه.