غزل شمارهٔ ۴۹۷۷
آب گردد می گلرنگ ز رنگ آلش
دیده آینه پرخون شود ازتمثالش
شبنم از پرتو خورشید بلندی گیرد
به فلک می رسد آن سر که شود پامالش
تر شود پیرهنش از عرق شرم و حیا
اگر آیینه درآغوش کشد تمثالش
چون نسیم سحر از لاله ستان می گذرد
ازسر خاک شهیدان دل فارغبالش
همچو پرکار به گرد دل خود می گردم
تا سویدای دل خسته من شد خالش
همچنان یاد لب او جگرش می سوزد
برلب کوثر اگر خیمه زندتبخالش
شهسواری که مرا ذوق عنانگیری اوست
هرقدم سایه عنان می کشد ازدنبالش
سیم ساقی که گرفته است دل از دست مرا
پری ساق بود مهر لب خلخالش
از سر شیشه گشودن دو جهان رفت از دست
خود مگر نوش کند ساغر مالامالش
نفس سوخته اش جلوه شبدیز کند
هرکه بیرون دود از خویش به استقبالش
گر فتد آب روان را به گلستان تو راه
حیرت روی تو چون آینه سازد لالش
نیست بی اشک ندامت خوشی عالم خاک
خنده برقی است که باران بود ازدنبالش
صائب ازمرشد کامل، نظری می خواهد
که جهانگیر شود طبع بلند اقبالش
شاه عباس جوان بخت که شد چرخ کهن
نوجوان از اثر بخت همایون فالش
چون فلک روی زمین زیر نگین آوردن
نقش اول بود ازآینه اقبالش
تاشب و روز درین دایره باشد به قرار
سالش ازماه بود خوشتر و ماه از سالش
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
آب گردد می گلرنگ ز رنگ آلش
دیده آینه پرخون شود ازتمثالش
هوش مصنوعی: آب به سبب رنگ گل، به رنگی زیبا در میآید و آینه به خاطر بازتاب تصویر او، پر از خون میشود.
شبنم از پرتو خورشید بلندی گیرد
به فلک می رسد آن سر که شود پامالش
هوش مصنوعی: شبنم با نور خورشید بالا میآید و به آسمان میرسد، اما آن سر که لگد کوب میشود، به جایی نمیرسد.
تر شود پیرهنش از عرق شرم و حیا
اگر آیینه درآغوش کشد تمثالش
هوش مصنوعی: اگر او در آغوش آینه تصویر خود را ببیند، از شرم و حیا پیراهنش از عرق خیس میشود.
چون نسیم سحر از لاله ستان می گذرد
ازسر خاک شهیدان دل فارغبالش
هوش مصنوعی: وقتی نسیم صبحگاهی از گلهای لاله عبور میکند، دل عاشق شهیدان از خاک به دور است و احساس خوشی و آرامش دارد.
همچو پرکار به گرد دل خود می گردم
تا سویدای دل خسته من شد خالش
هوش مصنوعی: من به طور مداوم و با تلاش فراوان در حال جستوجو و بررسی احساسات و دلایل درونیام هستم تا شاید بتوانم به آرامش و آرامش خاطر برسم.
همچنان یاد لب او جگرش می سوزد
برلب کوثر اگر خیمه زندتبخالش
هوش مصنوعی: یاد لب او همچنان دلش را میسوزاند. اگر او نیز در کنار کوثر خیمه بزند، این حس دردناک همچنان باقی خواهد ماند.
شهسواری که مرا ذوق عنانگیری اوست
هرقدم سایه عنان می کشد ازدنبالش
هوش مصنوعی: شخصی که مهارت و زیبایی کارش مرا جذب کرده است، هر قدمی که برمیدارد، سایهاش را نیز از خود به جا میگذارد و بر من تأثیر میگذارد.
سیم ساقی که گرفته است دل از دست مرا
پری ساق بود مهر لب خلخالش
هوش مصنوعی: ساقی با چهرهای زیبا و دلربا، لطافتی دارد که باعث شده دل من را به خود جلب کند. زیبایی و جاذبههای او به قدری است که نمیتوانم از آن غافل شوم.
از سر شیشه گشودن دو جهان رفت از دست
خود مگر نوش کند ساغر مالامالش
هوش مصنوعی: از دل شیشه، دو عالم از کنترل خارج شد و فقط با نوشیدن ساغر پر از مالامال میتوان آن را به دست آورد.
نفس سوخته اش جلوه شبدیز کند
هرکه بیرون دود از خویش به استقبالش
هوش مصنوعی: هرکسی که از درون خود دود بیرون دهد، نفس سوختهاش میتواند به زیبایی شبدیز (نژاد افسانهای اسب) جلوه کند.
گر فتد آب روان را به گلستان تو راه
حیرت روی تو چون آینه سازد لالش
هوش مصنوعی: اگر آب روان به گلستان تو وارد شود، حیرت و شگفتی چهرهات مانند آینه منعکس خواهد شد.
نیست بی اشک ندامت خوشی عالم خاک
خنده برقی است که باران بود ازدنبالش
هوش مصنوعی: بدون احساس پشیمانی و اشک، خوشی در این دنیا وجود ندارد؛ شادی مانند جرقهای است که پس از بارش باران به وجود میآید و دوام چندانی ندارد.
صائب ازمرشد کامل، نظری می خواهد
که جهانگیر شود طبع بلند اقبالش
هوش مصنوعی: صائب از معلم یا هدایتگری کامل خواستاری دارد که با یک نگاه و توجه، استعداد و اقبال او را به رشد و شهرتی جهانی برساند.
شاه عباس جوان بخت که شد چرخ کهن
نوجوان از اثر بخت همایون فالش
هوش مصنوعی: شاه عباس جوان و خوشبختی بود که با روی کار آمدن او، دوران جدیدی آغاز شد و زندگی مردم تحت تاثیر خوششانسی او تغییر کرد.
چون فلک روی زمین زیر نگین آوردن
نقش اول بود ازآینه اقبالش
هوش مصنوعی: زمانی که آسمان، زمین را زیر کنترل خود قرار دهد، این امر نشانهای از خوشاقبالی و موقعیت مناسب فرد خواهد بود.
تاشب و روز درین دایره باشد به قرار
سالش ازماه بود خوشتر و ماه از سالش
هوش مصنوعی: این جمله به مفهوم این است که در طول شب و روز، چرخهای وجود دارد که سال نسبت به ماه از زیبایی بیشتری برخوردار است و ماه در مقایسه با سال، در نظر گرفتن زیباییاش، جذابتر و دلنشینتر است.