غزل شمارهٔ ۴۹۷۵
خواب چشم تو که ازناز بود تعبیرش
مژه راسبزه خوابیده کند تقریرش
بسمل او به سر جان نتواند لرزید
بس که ازلنگر نازست گران شمشیرش
این چه مژگان بلندست که نگشوده ،شود
درکمانخانه ز نخجیر ترازو،تیرش
اگر از سلسله زلف رهایی یابد
چه کند دل به غبار خط دامنگیرش ؟
هرکه را شوخی چشم تو بیابانی کرد
حلقه چشم غزالان نکند زنجیرش
حسن مغرور چو افتاد نسازد با خود
چه عجب خانه آیینه کند دلگیرش؟
بادل بیخبر، اظهار ندامت ز گناه
همچو خوابی است که درخواب کنی تعبیرش
حذر از آه جگردوز کهنسالان کن
کاین کمانی است که برخاک نیفتد تیرش
پای ویرانه هر کس که فرو رفت به گنج
نیست صائب غم معمار و سر تعمیرش
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
خواب چشم تو که ازناز بود تعبیرش
مژه راسبزه خوابیده کند تقریرش
هوش مصنوعی: این بیت به زیبایی و تاثیری که خواب چشم محبوب دارد اشاره میکند. خواب چشمان او به دلیل ناز و لطافتش باعث میشود که مژههایش به آرامی بر روی هم بیفتند و تداعیگر آن خواب شیرین و دلربا باشد. در واقع، این خواب نماد احساسات عمیق و شور و شوق عاشقانه است.
بسمل او به سر جان نتواند لرزید
بس که ازلنگر نازست گران شمشیرش
هوش مصنوعی: او با ضربهای که میزند، نمیتواند جان را بلرزاند، زیرا ناز و لطافت تیغش به قدری سنگین است که همچون لنگر مانع از جنبش است.
این چه مژگان بلندست که نگشوده ،شود
درکمانخانه ز نخجیر ترازو،تیرش
هوش مصنوعی: این چه مژگان بلندی است که باز نشده و میتواند مانند تیر از کمان برای شکار تو شلیک شود؟
اگر از سلسله زلف رهایی یابد
چه کند دل به غبار خط دامنگیرش ؟
هوش مصنوعی: اگر کسی از دست زلف معشوق رهایی یابد، دلش چه کار کند وقتی که به غبار خط او گرفتار است؟
هرکه را شوخی چشم تو بیابانی کرد
حلقه چشم غزالان نکند زنجیرش
هوش مصنوعی: هر کسی که در برابر نگاه بازیگوش تو، به بیهودگی و شگفتی دچار شود، هرگز نمیتواند به زنجیر چشمهای زیبا و دلربای غزالها درآید.
حسن مغرور چو افتاد نسازد با خود
چه عجب خانه آیینه کند دلگیرش؟
هوش مصنوعی: وقتی زیبای مغرور به زمین میافتد، چه جالب که به خود فکر نمیکند و دلش را برآشفته میسازد.
بادل بیخبر، اظهار ندامت ز گناه
همچو خوابی است که درخواب کنی تعبیرش
هوش مصنوعی: اظهار پشیمانی از گناه، در حالی که دل درگیرش نیست، مانند خوابیدن است که در خواب، رؤیاها را تعبیر کنی.
حذر از آه جگردوز کهنسالان کن
کاین کمانی است که برخاک نیفتد تیرش
هوش مصنوعی: از اندوه و افسوس افراد سالخورده بپرهیز، زیرا این اندوه مانند کمانی است که تیرش هرگز بر زمین نمیافتد.
پای ویرانه هر کس که فرو رفت به گنج
نیست صائب غم معمار و سر تعمیرش
هوش مصنوعی: هر کسی که در خرابهای قدم بگذارد، به گنجی دست نخواهد یافت. صائب، غم معمار و دستاندرکاران تعمیر آن را به دوش میکشد.