گنجور

غزل شمارهٔ ۴۹۴۱

که حد دارد تواند شد طرف با حسن بیباکش ؟
که با آن سرکشی چون سایه باشد سرو در خاکش
نمی دانم به چشم خیره شبنم چه میسازد
گل رویی که نتوان از لطافت کرد ادراکش
به خون یک جهان عاشق چه خواهد کرد، حیرانم
که داغ می گرانی می کند بردامن پاکش
هنوز از نی سواران بود حسن خردسال او
که آهوی حرم بود از نظربازان فتراکش
مرا چون گل گریبان چاک دارد نازک اندامی
که در پیراهن یوسف سراسر می رود چاکش
به ترسازاده عیسی دمی دل داده ام صائب
که شرم مریمی می ریزد از روی عرقناکش

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

که حد دارد تواند شد طرف با حسن بیباکش ؟
که با آن سرکشی چون سایه باشد سرو در خاکش
هوش مصنوعی: آیا می‌توان به زیبایی و جسارت او نزدیک شد؟ چرا که آن سرکشی و خودخواهی مانند سایه‌ای است که سروی را در خاکش پنهان می‌کند.
نمی دانم به چشم خیره شبنم چه میسازد
گل رویی که نتوان از لطافت کرد ادراکش
هوش مصنوعی: نمی‌دانم شبنم چه تأثیری بر چهره‌ی گلی می‌گذارد که درک لطافت آن دشوار است.
به خون یک جهان عاشق چه خواهد کرد، حیرانم
که داغ می گرانی می کند بردامن پاکش
هوش مصنوعی: به تازگی متوجه شدم که عشق و احساسات عمیق یک دنیا از عاشق‌ها را تحت تأثیر قرار می‌دهد. متعجبم چگونه می‌تواند تحمل کند و با وجود این همه درد و می‌گریاند، به دامن پاکش ادامه دهد.
هنوز از نی سواران بود حسن خردسال او
که آهوی حرم بود از نظربازان فتراکش
هوش مصنوعی: حسن، کودک خردسال و در عین حال دلنشین است که هنوز سوارکاران نی در اطراف او حضور دارند. او به مانند آهو، در حرم امن خود در برابر نگاه های خیره جذابیت دارد.
مرا چون گل گریبان چاک دارد نازک اندامی
که در پیراهن یوسف سراسر می رود چاکش
هوش مصنوعی: مرا مانند گلی می‌دانند که لباسش پاره شده است و نازکی اندام کسی را توصیف می‌کند که در پیراهن یوسف، تمام آن سراسر چاک خورده است.
به ترسازاده عیسی دمی دل داده ام صائب
که شرم مریمی می ریزد از روی عرقناکش
هوش مصنوعی: من دمی به پسر عیسی، که ترسوزاده‌ای است، دل باخته‌ام، زیرا شرم و حیا که نشانه مریم است، از چهره‌اش به زیبایی دیده می‌شود.