غزل شمارهٔ ۴۹۳
کیست گردن ننهد دام جهانگیر ترا؟
چرخ یک حلقه بود زلف چو زنجیر ترا
شست صاف تو مریزاد، که خون دو جهان
نشود مانع پرواز، پر تیر ترا
کار سنگ بده از لوح مزارش آید
هر که در خاک برد حسرت شمشیر ترا
بحر در حوصله قطره نگنجد هیهات
دیده چون درک کند حسن جهانگیر ترا؟
حاصل ملک جهان پیش سلیمان بادست
به چه تسخیر نمایم نظر سیر ترا؟
نتوان داشت به زنجیر، نگاهش صائب
هر که از دل شنود ناله شبگیر ترا
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
کیست گردن ننهد دام جهانگیر ترا؟
چرخ یک حلقه بود زلف چو زنجیر ترا
هوش مصنوعی: کیست که گردن خود را تسلیم چنگال قدرت تو کند؟ دنیا همچون حلقهای است که زلف تو را به زنجیر کشیده است.
شست صاف تو مریزاد، که خون دو جهان
نشود مانع پرواز، پر تیر ترا
هوش مصنوعی: دستهای پاک تو را شکر میکنم که خون دو جهان نمیتواند مانع پرواز تو باشد و تیرهای فراوانی را به سوی تو میاندازند.
کار سنگ بده از لوح مزارش آید
هر که در خاک برد حسرت شمشیر ترا
هوش مصنوعی: هر کسی که از خاک برود، با حسرت شمشیر تو را به یاد میآورد و کارهای بزرگ تو بر روی لوح مزارش ثبت خواهد شد.
بحر در حوصله قطره نگنجد هیهات
دیده چون درک کند حسن جهانگیر ترا؟
هوش مصنوعی: دریای بزرگ در اندازه یک قطره نمیگنجد، پس چطور میتوان انتظار داشت که چشمان ما بتوانند زیبایی تو، که همچون جهان بیپایان است، درک کنند؟
حاصل ملک جهان پیش سلیمان بادست
به چه تسخیر نمایم نظر سیر ترا؟
هوش مصنوعی: آیا میتوانم با تمام قدرت و سلطنتی که سلیمان بر جهان داشت، به تو نشان دهم که چقدر تحت تسلط و نظارت من هستی؟
نتوان داشت به زنجیر، نگاهش صائب
هر که از دل شنود ناله شبگیر ترا
هوش مصنوعی: انسان نمیتواند نگاهش را محدود کند به زنجیر، زیرا هر کسی که از دلش ناله و اندوه شب را بشنود، میفهمد.
خوانش ها
غزل شمارهٔ ۴۹۳ به خوانش عندلیب
حاشیه ها
1395/02/21 08:04
محسن شفیعی
بیت سوم مصراع اول
کار سنگ یده از لوح مزارش آید
مطابق چاپ محمد قهرمان
1397/03/18 09:06
محسن حیدرزاده جزی
یده
لغتنامه دهخدا
یده . [ ی َ دَ / دِ ] (اِ) سنگی که برف و باران به طریق افسونگری بر وی نمودار شده . (ناظم الاطباء). || برف و باران آوردن را گویند به طریق عمل سحر و ساحری و این عمل در ماوراءالنهر شهرت دارد. (برهان ) (ناظم الاطباء). برف و باران آوردن را گویند. (از آنندراج ) :هرگاه باران می خواست [ یافث ] به وسیله ٔ آن سنگ سحاب عنایت الهی در فیضان می آمد و اعراب آن سنگ را حجرالمطر و عجمیان سنگ یده و ترکان جده تاش گویند. و حالا نیز سنگ یده در مغولان و ازبکان بسیار پیدا میشود و به سبب آن باران می بارد. (حبیب السیر چ خیام ج 3 ص 2). و رجوع به جدامیشی شود.

صائب