غزل شمارهٔ ۴۹۲۴
ز سوز سینه پروانه من آب شد آتش
زسیر و دور من سرگشته چون گرداب شد آتش
به داغ ازروی آتشناک او خوش می کنم دل را
شرر تسبیح باشد هرکه را محراب شد آتش
ز بس خون گریه کرد از رشک روی آتشین او
چو رنگ لعل پنهان در دل خوناب شد آتش
ز برق می کف خاکستری شد زهد خشک من
کتان بیجگر را پرتو مهتاب شد آتش
اگر چه بود از روشن روانی شمع محفلها
ز آب دیده من گوهر نایاب شد آتش
من عاجز عنان عمر مستعجل چسان گیرم
که از بس گرمی رفتار،این سیلاب شد آتش
ز فیض کیمیای عشق آتش آب می گردد
گوارا بر سمندر چون شراب ناب شدآتش
به همواری توان مغلوب کردن خصم سرکش را
که با چندین زبان، خامش به مشتی آب شد آتش
گر از اسباب افزود آب روی دیگران صائب
دل آزاده را جمعیت اسباب شد آتش
غزل شمارهٔ ۴۹۲۳: یکی صد شد ز خط کیفیت چشم گرانخوابشغزل شمارهٔ ۴۹۲۵: کجا پروانه را با خویش سازد همنشین آتش؟
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ز سوز سینه پروانه من آب شد آتش
زسیر و دور من سرگشته چون گرداب شد آتش
هوش مصنوعی: پروانهای که از شدت سوز و درد به آتش تبدیل شده است، حالتی آشفته و سرگردان دارد. این آتش، که از دوری و دوریاش ایجاد شده، مانند گردابی از بیقراری و تنهاییاش جلوهگر است.
به داغ ازروی آتشناک او خوش می کنم دل را
شرر تسبیح باشد هرکه را محراب شد آتش
هوش مصنوعی: با یاد او، دل خود را شاد میکنم، مانند دانههای تسبیح که در محراب آتش میسوزند.
ز بس خون گریه کرد از رشک روی آتشین او
چو رنگ لعل پنهان در دل خوناب شد آتش
هوش مصنوعی: زیرا او به خاطر زیبایی چهره آتشین و جذابش، به شدت گریه و زاری کرده است، به طوری که رنگ صورتش نسبت به خون و درد درونش، تغییر کرده و مانند لعل (جواهری سرخ) در دلش پنهان شده است.
ز برق می کف خاکستری شد زهد خشک من
کتان بیجگر را پرتو مهتاب شد آتش
هوش مصنوعی: از درخشش آتش، زهد خشک و جدی من به مانند خاکستری سوخته شده است. و در همین حال، درخشش مهتاب به موجودی بیجگر و لطیف شبیه کتان، جان و آتش بخشیده است.
اگر چه بود از روشن روانی شمع محفلها
ز آب دیده من گوهر نایاب شد آتش
هوش مصنوعی: با اینکه شمعی روشن برای محفلها بود، اما اشکهای من باعث شد که آتش به وجود بیاید و مانند جواهر نایاب ارزش پیدا کند.
من عاجز عنان عمر مستعجل چسان گیرم
که از بس گرمی رفتار،این سیلاب شد آتش
هوش مصنوعی: من نمیتوانم به سادگی کنترل زمان عمرم را در دستانم بگیرم، چرا که هیجان و شدت زندگی باعث شده است که این جریان زندگی به جای آب، به آتش تبدیل شود.
ز فیض کیمیای عشق آتش آب می گردد
گوارا بر سمندر چون شراب ناب شدآتش
هوش مصنوعی: به لطف عشق، آتش به شکل آب تبدیل میشود و برای ماهی سمندر گوارا و خوشایند میگردد، همانطور که شراب ناب لذتبخش است.
به همواری توان مغلوب کردن خصم سرکش را
که با چندین زبان، خامش به مشتی آب شد آتش
هوش مصنوعی: با آرامش و تدبیر میتوان دشمن سرکش را مغلوب کرد، حتی اگر او با فریب و دروغهای زیادی سخن بگوید. این کار مانند خاموش کردن آتش با یک مشت آب است.
گر از اسباب افزود آب روی دیگران صائب
دل آزاده را جمعیت اسباب شد آتش
هوش مصنوعی: اگر کسی به خاطر وسایل و امکاناتش به دیگران برتری پیدا کند، دلهای آزاد و روشن نمیتوانند تحت تأثیر آن قرار بگیرند؛ زیرا این امکانات تنها آتش اختلاف را بیشتر میکند.