گنجور

غزل شمارهٔ ۴۷۷

صاف گشتن ز خودی باده ناب است اینجا
دست شستن ز جهان عالم آب است اینجا
همه از درد طلب نعل در آتش دارند
کوه چون ریگ روان پا به رکاب است اینجا
نیست زان گوهر نایاب کسی را خبری
چشم غواص تهی تر ز حباب است اینجا
وصل، از حیرت سرشار، جدایی شده است
در دل بحر، گهر طالب آب است اینجا
فارغ از گردش چرخند ز خود بی خبران
موج شمشیر حوادث رگ خواب است اینجا
در ته گرد یتیمی گهری پنهان هست
پرده گنج بود هر که خراب است اینجا
هر چه از عمر به غفلت گذرد عمر مدان
کز نفس آنچه شمرده است حساب است اینجا
می شود دشمن سرکش به تحمل مغلوب
خاک در کشتن آتش به از آب است اینجا
ناز دولت نکشند اهل قناعت صائب
کمر و تاج کم از موج و حباب است اینجا

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

صاف گشتن ز خودی باده ناب است اینجا
دست شستن ز جهان عالم آب است اینجا
هوش مصنوعی: در اینجا اشاره به این است که وقتی انسان از خودخواهی و همه نیازهای دنیوی فاصله بگیرد، به حالت صاف و زلالی می‌رسد که مانند شراب ناب است. همچنین، جدا شدن از دنیا و وابستگی‌های آن را به شستن دست تشبیه کرده است، که به معنای رهایی از آلایش‌ها و دغدغه‌های دنیوی است. این حالت به آرامش و خلوص درونی می‌انجامد.
همه از درد طلب نعل در آتش دارند
کوه چون ریگ روان پا به رکاب است اینجا
هوش مصنوعی: همه به دنبال چیزی هستند که در زندگی به آن دست یابند، همانطور که کوه با ثبات و استقامت ایستاده، افراد نیز به صورت مداوم در حال تلاش و حرکت هستند.
نیست زان گوهر نایاب کسی را خبری
چشم غواص تهی تر ز حباب است اینجا
هوش مصنوعی: هیچ‌کس از آن گوهر نایابی خبر ندارد، و چشم غواص در اینجا، خالی‌تر از حباب است.
وصل، از حیرت سرشار، جدایی شده است
در دل بحر، گهر طالب آب است اینجا
هوش مصنوعی: در آغوش وصال، حیرت و شگفتی سرشار است و در دل دریا، جواهر، تشنه آب است.
فارغ از گردش چرخند ز خود بی خبران
موج شمشیر حوادث رگ خواب است اینجا
هوش مصنوعی: مردم از چرخش زمان بی‌خبرند و در اثر حوادث، مانند امواج شمشیر، درگیر مشکلات و چالش‌ها هستند. در اینجا اوضاع به گونه‌ای است که آرامش و خواب عمیق رفته‌اند و آنان نمی‌دانند چه اتفاقاتی در حال وقوع است.
در ته گرد یتیمی گهری پنهان هست
پرده گنج بود هر که خراب است اینجا
هوش مصنوعی: در عمیق‌ترین نقاط یتیمی، جواهر و گوهری پنهان وجود دارد. هر کسی که در اینجا به تنگنا افتاده است، می‌تواند به گنج و ثروتی بزرگ دست یابد.
هر چه از عمر به غفلت گذرد عمر مدان
کز نفس آنچه شمرده است حساب است اینجا
هوش مصنوعی: هر چه از عمرت را بی‌خبر و با بی‌توجهی سپری کنی، نباید آن را به حساب عمرت بیاوری، زیرا تنها لحظاتی که با آگاهی و توجه زندگی کرده‌ای باید در شمارش عمرت در نظر گرفته شود.
می شود دشمن سرکش به تحمل مغلوب
خاک در کشتن آتش به از آب است اینجا
هوش مصنوعی: دشمن سرسختی که نمی‌تواند بر ما غلبه کند، در نهایت می‌تواند با تحمل و صبر به شکست خود تن بدهد. برای خاموش کردن آتش، گاهی استفاده از آب بهترین راه نیست.
ناز دولت نکشند اهل قناعت صائب
کمر و تاج کم از موج و حباب است اینجا
هوش مصنوعی: آنان که قناعت را برمی‌گزینند، به زحمت و زیبایی‌های دنیا دل نمی‌بندند. در اینجا، کمر و تاج، چه تفاوتی با موج و حباب دارند؟ این یعنی زیبایی‌های ظاهری و دنیاوی ماندگار نیستند.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۴۷۷ به خوانش عندلیب