گنجور

غزل شمارهٔ ۴۶۶۵

نفس هرزه مرس رابه کشیدن مگذار
سرکش افتاد چو توسن به دویدن مگذار
چون نگه درنظروحشی آهو چشمان
رام مردم شو و از دست رمیدن مگذار
ماه کنعان نه عزیزی است که از دست دهند
دامن صحبتش از دست بریدن مگذار
وعده توبه ز اهمال به پیری مفکن
پنبه درگوش به انداز شنیدن مگذار
درجوانی سبک ازخواب گران کن خود را
تن به این بار گران وقت خمیدن مگذار
گوشه گیری پی تسخیر دل خلق مکن
دام درخاک به انداز کشیدن مگذار
دردازان بیشتر افتاده که تقریر کنند
خبرخسته مارابه شنیدن مگذار
برشریف است گران، منت احسان خسیس
کاه بردیده به هنگام پریدن مگذار
شیراگر دایه قسمت ز تو امساک کند
تو چو طفلان، سرانگشت مکیدن مگذار
در دهنها ز رسیدن ثمر خام افتد
گرنه ای خام، تن خود به رسیدن مگذار
بی تأمل سخن خود مده از دل به زبان
غنچه تا گل نشود دست به چیدن مگذار
این می لعل، زیاد از دهن تیغ تو نیست
خون ما بیگنهان را به چکیدن مگذار
صائب این آن غزل شاه مطیعاست که گفت
سجده وقت جوانی به خمیدن مگذار

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

نفس هرزه مرس رابه کشیدن مگذار
سرکش افتاد چو توسن به دویدن مگذار
هوش مصنوعی: اجازه نده که نفس سرکش و بی‌قید تو را به خود مشغول کند و در راه اشتباه بیفتی. مانند اسب تندرویی که به دویدن افتاده، نباید اجازه دهی او چنان سامانی به خود بگیرد که از مسیر اصلی دور شوی.
چون نگه درنظروحشی آهو چشمان
رام مردم شو و از دست رمیدن مگذار
هوش مصنوعی: وقتی به نگاه وحشی آهو توجه می‌کنی، باید چشمانت را آرام و نرم نگه‌داری و از ترس و فرار پرهیز کنی.
ماه کنعان نه عزیزی است که از دست دهند
دامن صحبتش از دست بریدن مگذار
هوش مصنوعی: ماه کنعان نه کسی است که بشود به راحتی از او دوری کرد، پس هرگز اجازه ندهید که از دست دادن صحبتش شما را به فاصله بیندازد.
وعده توبه ز اهمال به پیری مفکن
پنبه درگوش به انداز شنیدن مگذار
هوش مصنوعی: به خودت قول نده که زمانی در آینده توبه خواهی کرد، زیرا در پیری ممکن است با کاهلی و بی‌توجهی نتوانی به این وعده عمل کنی. به این ترتیب، گوش‌های خود را از حقیقت‌های زندگی نپوشان و به آگاهی و شنیدن حقایق اهمیت بده.
درجوانی سبک ازخواب گران کن خود را
تن به این بار گران وقت خمیدن مگذار
هوش مصنوعی: در جوانی نباید خود را به خواب سنگین و بی‌تحرکی بسپاری؛ تن خود را به زیر بار سنگین مسئولیت‌ها ببر و در زمان سختی‌ها و چالش‌ها تسلیم نشو.
گوشه گیری پی تسخیر دل خلق مکن
دام درخاک به انداز کشیدن مگذار
هوش مصنوعی: به دور از مردم نباش و دل آن‌ها را ننواز، خود را در غم و اندوه غرق نکن و اجازه نده که به تنگنا بیفتی.
دردازان بیشتر افتاده که تقریر کنند
خبرخسته مارابه شنیدن مگذار
هوش مصنوعی: در دل‌نگرانی‌ها و مشکلات، افرادی بیشتر به سراغ ما می‌آیند تا از حال و روز ما بپرسند و خبر از غم و اندوه‌مان را با دیگران نقل کنند. اما برای ما بهتر است که اجازه ندهیم آن‌ها صدای شادیمان را بشنوند.
برشریف است گران، منت احسان خسیس
کاه بردیده به هنگام پریدن مگذار
هوش مصنوعی: بر افراد شریف و باارزش، منت و خیرخواهی شخصی که اهل بخیل است و در لحظه‌های حساس کمکی نمی‌کند، سنگین و ناگوار است.
شیراگر دایه قسمت ز تو امساک کند
تو چو طفلان، سرانگشت مکیدن مگذار
هوش مصنوعی: اگر شیر مادر به تو نرسد و از تو دور باشد، تو مانند کودکان نباید از مکیدن انگشتان خود دست برداری.
در دهنها ز رسیدن ثمر خام افتد
گرنه ای خام، تن خود به رسیدن مگذار
هوش مصنوعی: اگر طعم میوه نارس به زبان‌ها بیفتد، بدان که ای نارس، خودت را برای رسیدن به میوه آماده نکن.
بی تأمل سخن خود مده از دل به زبان
غنچه تا گل نشود دست به چیدن مگذار
هوش مصنوعی: خودت را سریع در بیان احساساتت درگیر نکن. تا زمانی که عشق به کمال نرسیده، نباید آن را به‌راحتی اظهار کنی یا وارد عمل شوی.
این می لعل، زیاد از دهن تیغ تو نیست
خون ما بیگنهان را به چکیدن مگذار
هوش مصنوعی: این می لعل، به اندازه‌ی تیغ تو دردناک نیست. فراموش نکن که خون ما بی‌گناه نباید بی‌دلیل بریزد.
صائب این آن غزل شاه مطیعاست که گفت
سجده وقت جوانی به خمیدن مگذار
هوش مصنوعی: این شعر به زبان ساده می‌گوید که هنری که در غزل وجود دارد، نشان‌دهنده‌ی سادگی و تسلیم در برابر زیبایی‌های جوانی است. شاعر به یادآوری سجده‌ کردن در زمان جوانی پرداخته و تأکید دارد که نباید اجازه داد در خمیدگی و ضعف فرو برویم. به نوعی، باید به اراده و شوق جوانی احترام گذاشت و از آن بهره‌برداری کرد.