اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
زخم ما پهلو به خنجر میدهد
شیشه ما سنگ را پر میدهد
هوش مصنوعی: زخم ما به مانند خنجری است که عمیق و دردناک است، و شیشهای که ما داریم، به قدری آسیبپذیر است که به راحتی سنگ را در خود جای میدهد و میشکند.
سینهٔ ما از هجوم درد و داغ
یادی از صحرای محشر میدهد
هوش مصنوعی: دل ما به خاطر دردها و رنجهایی که میکشد، به یاد روز قیامت و وقایع عظیم آن میافتد.
شوق از افتادگان راه عشق
می ستاند پا و شهپر میدهد
هوش مصنوعی: شوق به کسانی که در جستجوی عشق هستند، قدرت و بال و پر میدهد و آنها را از زمین بلند میکند.
بی مگس هرگز نماند عنکبوت
رزق را روزی رسان پر میدهد
هوش مصنوعی: بدون مگس، عنکبوت نمیتواند زندگی خود را تأمین کند؛ زیرا پرندهای که روزی او را میدهد، به او کمک میکند.
ناامیدی اوّل امّیدهاست
نخل ما چون خشک شد، بر میدهد
هوش مصنوعی: ناامیدی در حقیقت میتواند شروعی برای امیدهای جدید باشد. وقتی که درخت نخل ما خشک میشود، به ما میآموزد که باید دوباره تلاش کنیم و به دور از ناامیدی، به زندگی ادامه دهیم.
هوشیاری گرچه جان گفتگوست
می سخن را رنگ دیگر میدهد
هوش مصنوعی: هوشیاری و آگاهی، حتی اگر بخشی از وجود انسان باشد، بر صحبت و کلام اثر میگذارد و آن را به شکلی متفاوت و زیباتر تبدیل میکند.
از بزرگی بر خورد یا رب محیط
میستاند موم و عنبر میدهد
هوش مصنوعی: خداوند از بزرگی و عظمت خود، موم و عنبر را به ما میبخشد.
همت مردان مگر کاری کند
نقش ما کی داد ششدر میدهد
هوش مصنوعی: تلاش و ارادهی مردان میتواند تاثیری بزرگ در سرنوشت آنها داشته باشد. نقش و سرنوشت ما را خودمان میسازیم و در برابر چالشها مقاوم هستیم.
می دهد زر را به زر هر کس چو گل
خردهٔ خود را به ساغر میدهد
هوش مصنوعی: هر کسی در ازای زحمات و تلاشهایش، پاداشی دریافت میکند و مانند گلی که بر روی آن کار کرده، آن را به دیگران هدیه میدهد.
میشود چون خامه صائب سرخ رو
هر که در راه سخن سر میدهد
هوش مصنوعی: هر کسی که در مسیر سخنگویی تلاش کند، میتواند به زیبایی و شکوهی دست یابد مانند قلمی که بر روی کاغذ مینویسد و رنگ سرخ به خود میگیرد.
حاشیه ها
از آن جا که غزل 4520 در گنجور صائب نیامده است، ذیلاً از روی دیوان صائب چاپ محمد قهرمان درج می شود:
زخم ما پهلو به خنجر می دهد
شیشه ما سنگ را پر می دهد
سینه ی ما از هجوم درد وداغ
یادی از صحرای محشر می دهد
شوق از افتادگان راه عشق
می ستاند پا و شهپر می دهد
بی مگس هرگز نماند عنکبوت
رزق را روزی رسان پر می دهد
ناامیدی اول امّیدهاست
نخل ما چون خشک شد، بر می دهد
هوشیاری گر چه جان گفتگوست
می سخن را رنگ دیگر می دهد
از بزرگی برخورد یارب محیط
می ستاند موم و عنبر می دهد
همت مردان مگر کاری کند
نقش ما کی داد ششدر می دهد
می دهد زر را به زر هرکس چو گل
خرده ی خود را به ساغر می دهد
می شود چون خامه صائب سرخ را
هر که در راه سخن سر می دهد
ان شاء الله که درست تایپ کرده باشم. در صورت مشاهده ی غلط لطفاً حاشیه بنویسید.
با سپاس از زحمت و همت شما، متن شعر مطابق فرموده اضافه شد.
1402/01/18 14:04
عباس پارساطلب
مصراع اولِ بیتِ آخر با توجّه به چاپ محمد قهرمان اصلاح شود: می شود چون خامۀ صائب سرخ رو