غزل شمارهٔ ۴۵۱۱
نشاط جهان را بقایی نباشد
گل رنگ وبورا وفایی نباشد
خوشا رهنوردی که خود را به همت
به جایی رساند که جایی نباشد
کند سیر درلامکان مرغ روحش
فقیری که او را سرایی نباشد
حضورست فرش دل گوشه گیری
که در کلبه اش بوریایی نباشد
مجو دعوی از رهروان طریقت
که این کاروان را درایی نباشد
به منزل رسد سالک از عزم صادق
که سیلاب را رهنمایی نباشد
جدایند در زیر یک پوست از هم
میان دو دل گرصفایی نباشد
که آرد برون رشته از پای سوزن
اگر جذب آهن ربایی نباشد
همان به سر از حکم چوگان نپیچد
چو گوهر که را دست و پایی نباشد
به از راستی رهنورد جهان را
درین راه پر چه عصایی نباشد
کسی را که بیمار عشق است صائب
به از خوردن خون دوایی نباشد
اطلاعات
وزن: فعولن فعولن فعولن فعولن (متقارب مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
نشاط جهان را بقایی نباشد
گل رنگ وبورا وفایی نباشد
هوش مصنوعی: حیات و شادابی دنیا دائمی نیست و زیباییها عمر کوتاهی دارند و هرگز ماندگار نمیشوند.
خوشا رهنوردی که خود را به همت
به جایی رساند که جایی نباشد
هوش مصنوعی: خوشا به حال کسی که با تلاش و کوشش خود به جایی میرسد که هیچ حاشیهای برایش وجود ندارد و در واقع به آرامش و فراغت میرسد.
کند سیر درلامکان مرغ روحش
فقیری که او را سرایی نباشد
هوش مصنوعی: روح این فقیر همچون پرندهای است که در فضا پرواز میکند، اما جایی برای نشستن و آرامش ندارد.
حضورست فرش دل گوشه گیری
که در کلبه اش بوریایی نباشد
هوش مصنوعی: حضور دلانگیز و باصفای کسی در گوشهای از دنیا، به اندازهای ارزشمند است که در خانهاش درختی برای سایهبان نباشد.
مجو دعوی از رهروان طریقت
که این کاروان را درایی نباشد
هوش مصنوعی: از افرادی که در مسیر معنوی حرکت میکنند، انتظار نداشته باش که بتوانند در مورد خود ادعا کنند؛ چرا که این سفر نیاز به سرمایه و آگاهی عمیق دارد و آنها از این نعمت بیبهرهاند.
به منزل رسد سالک از عزم صادق
که سیلاب را رهنمایی نباشد
هوش مصنوعی: سالی که فردی با اراده و هدفمند به خانهاش میرسد، دیگر نیازی به راهنمایی ندارد، همچنان که رودخانه پرآب نیازی به هدایت ندارد.
جدایند در زیر یک پوست از هم
میان دو دل گرصفایی نباشد
هوش مصنوعی: انسانها ممکن است از نظر ظاهری و جسمی مشابه و به هم نزدیک باشند، اما اگر درونشان محبت و صفا وجود نداشته باشد، از هم جدا و بیگانهاند.
که آرد برون رشته از پای سوزن
اگر جذب آهن ربایی نباشد
هوش مصنوعی: اگر چیزی به شدت جذب نشود، نمیتوان آن را به آسانی از جایی جدا کرد مانند رشتهای که از پای سوزن بیرون نمیآید.
همان به سر از حکم چوگان نپیچد
چو گوهر که را دست و پایی نباشد
هوش مصنوعی: اگر کسی که توانایی و مهارت ندارد، از دستورات و قوانین پیروی کند، هیچ فایدهای نخواهد داشت، درست مانند گوهر که بدون قدرت و توانایی نمیتواند خود را حرکت دهد.
به از راستی رهنورد جهان را
درین راه پر چه عصایی نباشد
هوش مصنوعی: در این دنیا، برای پیمودن مسیر زندگی، بهترین راهنما خود حقیقت است و بدون آن، هیچ گونه تکیهگاهی نمیتواند کمک کننده باشد.
کسی را که بیمار عشق است صائب
به از خوردن خون دوایی نباشد
هوش مصنوعی: کسی که به عشق دچار بیماری است، صائب میگوید که هیچ درمانی بهتر از نوشیدن خون برایش وجود ندارد.