گنجور

غزل شمارهٔ ۴۵۰۷

دل صاف پروای محشر ندارد
که دریاغم از دامن ترندارد
بساز ای خردمند با تیره بختی
که دریا گزیری ز عنبر ندارد
شود تخته مشق هر خاروخس را
چو دریا بزرگی که لنگر ندارد
شود خشک همچون سبو دست آن کس
که باری ز دوش کسی برندارد
ز طعن خسان پاک گوهر نترسد
رگ لعل پروای نشترندارد
دل روشن از انقلاب است ایمن
ز طوفان خطر آب گوهر ندارد
نخواهد سرگرم دستار صائب
که خورشید حاجت به افسر ندارد

اطلاعات

وزن: فعولن فعولن فعولن فعولن (متقارب مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

دل صاف پروای محشر ندارد
که دریاغم از دامن ترندارد
هوش مصنوعی: دل پاک و بی‌غش، نگرانی از روز رستاخیز ندارد، زیرا مانند دریا نیست که از دامنی مرطوب پر باشد.
بساز ای خردمند با تیره بختی
که دریا گزیری ز عنبر ندارد
هوش مصنوعی: ای خردمند، با مشکلات زندگی مانند بداقبالی رفتار کن، زیرا کسی که به دریا می‌رود، هرگز از عطر خوش عنبر بهره‌ای نمی‌برد.
شود تخته مشق هر خاروخس را
چو دریا بزرگی که لنگر ندارد
هوش مصنوعی: هر علف و گیاهی ممکن است به جایی برسد که مانند دریا بزرگ و بی‌حد و مرز شود، اما همچنان یک نوع بی‌ثباتی و ناپایداری در آن وجود دارد، مانند تخته مشق که هر چیزی می‌تواند بر آن نوشته شود.
شود خشک همچون سبو دست آن کس
که باری ز دوش کسی برندارد
هوش مصنوعی: کسی که به دیگران کمک نکند و باری از دوش آن‌ها برندارد، مانند سبویی خشک و بی‌فایده خواهد شد.
ز طعن خسان پاک گوهر نترسد
رگ لعل پروای نشترندارد
هوش مصنوعی: کسی که ارزش و زیبایی خود را می‌داند، به حرف‌های زشت و انتقادات ناامیدکننده دیگران اهمیت نمی‌دهد و نمی‌ترسد. او مثل یک گوهر درخشان با تمام زیبایی‌اش درخشان می‌ماند و تحت تأثیر زخم‌ها قرار نمی‌گیرد.
دل روشن از انقلاب است ایمن
ز طوفان خطر آب گوهر ندارد
هوش مصنوعی: دل که با شور و عشق روشن است، از خطرات و مشکلات در امان است، مثل اینکه آب با ارزش و گوهر در دل طوفان نمی‌تواند آسیب ببیند.
نخواهد سرگرم دستار صائب
که خورشید حاجت به افسر ندارد
هوش مصنوعی: خورشید نیازی به تاج و نشان ندارد و نیازی به زینت‌های ظاهری نیست. بنابراین، صائب هم نیازی به درگیر شدن با تزیینات کاذب ندارد.