گنجور

غزل شمارهٔ ۴۵۰۰

مستی ما از می شبانه نباشد
مطرب ما از برون خانه نباشد
سلسله جنبان چه می کند سر پرشور
گردش گردون به تازیانه نه نباشد
گربودت دل به جای خویش چومرکز
دایره عیش را کرانه نباشد
لفظ بود جلوه گاه معنی روشن
لیلی ما بی سیاه خانه نباشد
بر دل درویش میهمان نشودبار
پای تکلف چو در میانه نباشد
در گذر از جمع زر که اهل کرم را
غیر کف سایلان خزانه نباشد
با دل پر خون زبان شکوه نداریم
آتش یاقوت را زبانه نباشد
پیش زبان دان درد عشق چو صائب
نیست نوایی که عاشقانه نباشد

اطلاعات

وزن: مفتعلن فاعلات مفتعلن فع (منسرح مثمن مطوی منحور)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

مستی ما از می شبانه نباشد
مطرب ما از برون خانه نباشد
هوش مصنوعی: ما به خاطر نوشیدنی شبانه مست شده‌ایم و این حال و هوای شاد ما وابسته به نوازنده‌ای نیست که از بیرون بیاید.
سلسله جنبان چه می کند سر پرشور
گردش گردون به تازیانه نه نباشد
هوش مصنوعی: آنکه رهبری و مدیریت را در دست دارد، چه کار می‌کند؟ در حالی که زندگی مانند یک دایره می‌چرخد، به وسیله‌ی زور و قهر نمی‌توان به جلو برد.
گربودت دل به جای خویش چومرکز
دایره عیش را کرانه نباشد
هوش مصنوعی: هر گاه دل تو در جایی آرام نگیرد، همچون دایره‌ای خواهد شد که هیچ مرزی برای شادی‌هایش وجود ندارد.
لفظ بود جلوه گاه معنی روشن
لیلی ما بی سیاه خانه نباشد
هوش مصنوعی: عبارت به این معناست که واژه و کلام، خود نمایانگر مفهوم عمیق و روشنی هستند. در واقع، لیلی به عنوان یک نماد محبت و زیبایی می‌درخشد و وجودش نیاز به تصورات تاریک و ناواضح ندارد.
بر دل درویش میهمان نشودبار
پای تکلف چو در میانه نباشد
هوش مصنوعی: وقتی که در دل انسان‌های ساده و بی‌ریا جایی برای تظاهر و رودربایستی نباشد، دیگر در آنجا مسافری از دنیا و ظواهر نمی‌تواند باشد.
در گذر از جمع زر که اهل کرم را
غیر کف سایلان خزانه نباشد
هوش مصنوعی: در میانه جمعیت ثروتمندان، تنها افرادی که نیکوکارند، نمی‌توانند تنها به گنجینه‌های مادی اتکا کنند و به کمک نیازمندان بپردازند.
با دل پر خون زبان شکوه نداریم
آتش یاقوت را زبانه نباشد
هوش مصنوعی: ما با دل غمگین و پر از درد، نمی‌خواهیم شکایت کنیم. مانند آتش یاقوت که شعله‌ای ندارد، ما هم در سکوت از دردهای خود سخن نمی‌گوییم.
پیش زبان دان درد عشق چو صائب
نیست نوایی که عاشقانه نباشد
هوش مصنوعی: هر کس که به عشق دچار است، در دلش درد و حسرتی وجود دارد که نمی‌تواند احساساتش را به صورت زبانی بیان کند؛ بنابراین هر صدایی که از زبان عاشق می‌آید، باید حاکی از عشق و دلتنگی باشد وگرنه معنی نخواهد داشت.