غزل شمارهٔ ۴۵
ره مده در خطِ مشکین، شانهٔ شمشاد را
نیست حاجت حک و اصلاحی خطِ استاد را
نیست ممکن یک نظر خود را تواند سیر دید
گر کند آیینه شیرین تیشهٔ فرهاد را
طوقِ منّت، گردنِ فرمانبران را لایق است
ترکِ احسان است احسان مردمِ آزاد را
شاد باشید ای نوآموزان که روی سختِ من
توبه داد از سخترویی سیلیِ استاد را
زخمیانِ تیغِ او بر یکدگر دارند رشک
گرچه خط یکدست باشد خامهٔ فولاد را
چون گره تر شد، به آسانی گشودن مشکل است
باده هیهات است بگشاید دلِ ناشاد را
ساعتِ سنگین نگیرد پیشِ سیلِ حادثات
از سبکمغزی چه محکم میکنی بنیاد را؟
پایداری نیست در آب و گِل بنیادِ ظلم
میکند ویران نسیمی خانهٔ صیاد را
یک ره ای آتش به فریادِ سپندِ من برس
در گره تا چند بندم ناله و فریاد را
امتحانکردن سپهرِ آهنیندل را بس است
چند بر دندان زنی این بیضهٔ فولاد را
عقل در اصلاحِ ما بیهوده کوشش میکند
نیست پروای پدر، مجنونِ مادرزاد را
می کند خاکِ بیابانِ عدم را توتیا
هر که صائب دیده باشد عالمِ ایجاد را
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ره مده در خطِ مشکین، شانهٔ شمشاد را
نیست حاجت حک و اصلاحی خطِ استاد را
هوش مصنوعی: در این بیت شاعر به زیبایی و روشنی خطوط و آثار استاد اشاره میکند. او میگوید که نیازی به تغییر یا اصلاح در زیباییهای طبیعی و بهجا مانده از استاد نیست. به عبارت دیگر، هنر و نشانههای زیبا نیازی به تصحیح و ترمیم ندارند و میتوانند به شکوه و زیبایی خود ادامه دهند.
نیست ممکن یک نظر خود را تواند سیر دید
گر کند آیینه شیرین تیشهٔ فرهاد را
هوش مصنوعی: نمیتوان یک نفر را در یک نگاه به تمامی احساسات و عمق وجودش پی برد، حتی اگر آیینهای وجود داشته باشد که زیباییها و دردهای او را به تصویر بکشد.
طوقِ منّت، گردنِ فرمانبران را لایق است
ترکِ احسان است احسان مردمِ آزاد را
هوش مصنوعی: آنچه در این بیت بیان شده، به این معناست که کسانی که در مقام خدمت و فرمانروایی هستند، باید با دقت و احترام به دیگران رفتار کنند. دلبستگی و وابستگی به کمک و لطف دیگران نشاندهنده ضعف است و کسانی که آزاد هستند، نیازی به گدايي برای محبت و احسان دیگران ندارند. درواقع، مقام و شرافت انسانها در عدم وابستگی به احسان دیگران و رفتار درست و مستقل از آن است.
شاد باشید ای نوآموزان که روی سختِ من
توبه داد از سخترویی سیلیِ استاد را
هوش مصنوعی: ای نوآموزان، شاد باشید! زیرا اینکه من به خاطر سختگیریهایم از استاد عذرخواهی کردم و توبه کردم، نشاندهنده تغییر در رفتارم است.
زخمیانِ تیغِ او بر یکدگر دارند رشک
گرچه خط یکدست باشد خامهٔ فولاد را
هوش مصنوعی: زخمیهایی که از تیغ او به یکدیگر وارد شده، باعث حسادت آنها شده است، هرچند که خطی که با قلم فولادی رسم شده، یکدست و صاف است.
چون گره تر شد، به آسانی گشودن مشکل است
باده هیهات است بگشاید دلِ ناشاد را
هوش مصنوعی: زمانی که گیسوی شخصی تر و مرطوب باشد، به راحتی میتوان آن را باز کرد. اما دل کسی که شاد نیست، با هیچ نوشیدنیای نمیتوان شاد کرد.
ساعتِ سنگین نگیرد پیشِ سیلِ حادثات
از سبکمغزی چه محکم میکنی بنیاد را؟
هوش مصنوعی: زمانی که حوادث و مشکلات بزرگ و طاقتفرسا مانند سیل به وجود میآیند، دیگر نه زمان به آهستگی میگذرد و نه میتوان با بیدقتی و سهلانگاری کاری را به خوبی پایهگذاری کرد. وقتی انسان با نادانی و بیتوجهی روبهرو میشود، چگونه میتواند چیزی را بهطور محکم بنا کند؟
پایداری نیست در آب و گِل بنیادِ ظلم
میکند ویران نسیمی خانهٔ صیاد را
هوش مصنوعی: ثابت نیست که ظلم و ستم در دنیا ادامه داشته باشد؛ همین که نسیمی میوزد، میتواند خانه و زندگی صیاد را خراب کند.
یک ره ای آتش به فریادِ سپندِ من برس
در گره تا چند بندم ناله و فریاد را
هوش مصنوعی: مرا آتش و درد درونی میسوزاند، به کمکم بیا و گرههای مشکلاتم را باز کن. دیگر چقدر باید با ناله و فریاد این وضعیت را تحمل کنم؟
امتحانکردن سپهرِ آهنیندل را بس است
چند بر دندان زنی این بیضهٔ فولاد را
هوش مصنوعی: دیگر نیازی به آزمایش و امتحان دلِ سخت و بیرحمِ دنیا نیست؛ کافی است که چند بار با دندانزدن به این چارهی سختی که شبیه تخم فولاد است، تلاش کنی.
عقل در اصلاحِ ما بیهوده کوشش میکند
نیست پروای پدر، مجنونِ مادرزاد را
هوش مصنوعی: عقل در تلاش برای بهبود ما، بیفایده عمل میکند؛ همانطور که هیچکس نگران وضعیتی نیست که مجنونِ مادرزاد در آن به دنیا آمده است.
می کند خاکِ بیابانِ عدم را توتیا
هر که صائب دیده باشد عالمِ ایجاد را
هوش مصنوعی: هر کسی که دارای بینش و بصیرت باشد، میتواند بیابان خالی و بیروح عدم را به مانند دارویی شفابخش و زنده کننده ببیند، چون او درک عمیقتری از جهان و آفرینش دارد.