غزل شمارهٔ ۴۶
ره مده در خطِ مشکین، شانهٔ شمشاد را
کس قلم داخل نمیسازد خطِ استاد را
سرو از فریادِ قمری ترکِ رعنایی نکرد
نیست از حالِ گرفتاران خبر آزاد را
زینهار ایمن ز نیرنگِ خشنپوشان مشو
کز خس و خارست منزل بیشتر صیاد را
روی سختِ آسمان را امتحان در کار نیست
چند بر دندان زنی این بیضهٔ فولاد را
عاشقان را شکوهای از سختیِ ایام نیست
مهرهٔ موم است کوهِ بیستون فرهاد را
سیل را جوشِ بهاران میکند مطلقعنان
حسن در ایامِ خط افزون کند بیداد را
خندهٔ بیدرد سازد دردمندان را ملول
سِیرِ گلشن میکند غمگین دلِ ناشاد را
در گُشادِ کارِ خود مشکلگشایان عاجزند
شانه نتواند گشودن طرّهٔ شمشاد را
از قبولِ سکه گردد سیم و زر صاحب رواج
از هوا گیرد هنرور سیلی استاد را
سایلان را میکند گستاخ امیدِ جواب
سیل در کهسار از حد میبرد فریاد را
از خرابی میشود دل صاحبِ گنجِ گهر
نیست معماری به از ویرانیِ این بنیاد را
خاکیان صائب چه میکردند در این تنگنا؟
گر فضای دل نبودی عالَمِ ایجاد را
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ره مده در خطِ مشکین، شانهٔ شمشاد را
کس قلم داخل نمیسازد خطِ استاد را
هوش مصنوعی: در این بیت شاعر میگوید که نگذار کسی در مسیر یا خطی که زیبا و خاص است، درختی مرتفع و خوشفرم را دستخط کند، زیرا هیچکس نمیتواند به خوبی خط استاد عمل کند. به نوعی اشاره به برتری و ویژهگیهای خاصی دارد که قابل تقلید نیستند و هر کسی نمیتواند به آسانی به آن سطح از هنر و مهارت برسد.
سرو از فریادِ قمری ترکِ رعنایی نکرد
نیست از حالِ گرفتاران خبر آزاد را
هوش مصنوعی: سرو به خاطر صدای قمری، زیبایی و جذابیت خود را از دست نمیدهد و خبری از حال کسانی که در سختی به سر میبرند، ندارد.
زینهار ایمن ز نیرنگِ خشنپوشان مشو
کز خس و خارست منزل بیشتر صیاد را
هوش مصنوعی: مواظب باش از فریبکاری کسانی که ظاهری زیبا دارند، دوری کن؛ زیرا محل زندگی آنها از مشکلات و دردسرهایی پر است که شبیه به خس و خار میباشد.
روی سختِ آسمان را امتحان در کار نیست
چند بر دندان زنی این بیضهٔ فولاد را
هوش مصنوعی: آسمان سخت را نمیتوان با آزمایش شناخت، کافی است که فقط به آن فشار وارد کنی تا محکم بودنش را بفهمی.
عاشقان را شکوهای از سختیِ ایام نیست
مهرهٔ موم است کوهِ بیستون فرهاد را
هوش مصنوعی: عاشقان از مشکلات زندگی ناراحت نیستند، چون عشق آنها مانند موم است و میتواند هرچیزی را تحمل کند، مانند کوه بیستون که فرهاد به خاطر عشقش آن را میتراشید.
سیل را جوشِ بهاران میکند مطلقعنان
حسن در ایامِ خط افزون کند بیداد را
هوش مصنوعی: جریان سیل بهاری به اوج میرسد و زیبایی آزادانه در روزهای خطی، بیرحمانه بر شدت ظلم میافزاید.
خندهٔ بیدرد سازد دردمندان را ملول
سِیرِ گلشن میکند غمگین دلِ ناشاد را
هوش مصنوعی: لبخند بیغم، دل کسانی را که در درد و رنج هستند، ناراحت میکند و کسانی که از زندگی شاد نیستند، غمگینتر میسازد.
در گُشادِ کارِ خود مشکلگشایان عاجزند
شانه نتواند گشودن طرّهٔ شمشاد را
هوش مصنوعی: در کارهایی که برای انسانها سخت و پیچیده است، افرادی که به عنوان حلکننده مشکلات شناخته میشوند، نمیتوانند کمک کنند. شانهای که برای باز کردن موهای انحنا دار و زیبا (طرهٔ شمشاد) طراحی شده، به همین خاطر نمیتواند کارش را به درستی انجام دهد.
از قبولِ سکه گردد سیم و زر صاحب رواج
از هوا گیرد هنرور سیلی استاد را
هوش مصنوعی: کسی که سکه را قبول کند و صاحب ثروت شود، میتواند از هوای خود بهره بگیرد و هنری را از استادش یاد بگیرد.
سایلان را میکند گستاخ امیدِ جواب
سیل در کهسار از حد میبرد فریاد را
هوش مصنوعی: در اینجا، نا امیدی از پاسخ و انتظار برای تغییر در شرایط، باعث میشود که افراد در طلب و درخواست خود شجاعتر و جسورتر شوند. فریاد و خواستههای آنها از حد معمول فراتر میرود، همانطور که سیل در کوهها و دشتها فراتر از مرزها میتازد.
از خرابی میشود دل صاحبِ گنجِ گهر
نیست معماری به از ویرانیِ این بنیاد را
هوش مصنوعی: دل کسی که دارای گنج و زیور است، از خرابی و خراب شدن میسوزد. هیچ معمار و سازندهای نمیتواند این بنای ویران را بهتر از آنچه که اکنون هست، بنا کند.
خاکیان صائب چه میکردند در این تنگنا؟
گر فضای دل نبودی عالَمِ ایجاد را
هوش مصنوعی: مردم عادی چه میتوانستند در این شرایط دشوار انجام دهند؟ اگر فضای دل وجود نداشت، این جهان به وجود نمیآمد.