گنجور

غزل شمارهٔ ۴۴۹

رسانیده است حسن او به جایی بی وفایی را
که عشاق از خدا خواهند تقریب جدایی را
مرا سرگشته دارد چشم بی پروا نگاه او
نگردد هیچ کس یارب هدف تیر هوایی را!
تویی کز آشنایان گرد بر می آوری، ورنه
رعایت می کند دریا حقوق آشنایی را
زمین ساده لوحان زود رنگ همنشین گیرد
که دارد گل ز شبنم یاد رسم بی وفایی را
خزان بی مروت کرد بیدادی درین گلشن
که برگ عیش می دانند مردم بینوایی را
بپوش از خودنمایی چشم اگر آسودگی خواهی
که زیر پاست آتش های عالم خودنمایی را
ز حرف عشق رسوای جهان شد زاهد خودبین
به از ده پرده داری نیست عقل روستایی را
شود چون شانه هر مو بر تنش انگشت زنهاری
اسیر زلف او در خواب اگر بیند رهایی را
ندامت می رسد صائب به فریاد خطاکاران
که خون در ناف گردد مشک آهوی ختایی را

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

رسانیده است حسن او به جایی بی وفایی را
که عشاق از خدا خواهند تقریب جدایی را
هوش مصنوعی: زیبایی او به مرحله‌ای رسیده است که وفاداری در عشق را به بی وفایی ترجیح می‌دهد و آنچه عاشقان از خدا می‌طلبند، در واقع نزدیک شدن به جدایی است.
مرا سرگشته دارد چشم بی پروا نگاه او
نگردد هیچ کس یارب هدف تیر هوایی را!
هوش مصنوعی: چشمان بی‌پروا و جستجویشان مرا گیج و سرگردان کرده است. هیچ کس به هدف تیر بی‌هدف او توجهی نمی‌کند، ای خدا!
تویی کز آشنایان گرد بر می آوری، ورنه
رعایت می کند دریا حقوق آشنایی را
هوش مصنوعی: تو هستی که از آشنایان دور و بر خودت برای خودت اعتبار ایجاد می‌کنی، در حالی که دریا به خوبی حقوق آشنایی را رعایت می‌کند.
زمین ساده لوحان زود رنگ همنشین گیرد
که دارد گل ز شبنم یاد رسم بی وفایی را
هوش مصنوعی: زمین کسانی که ساده و زودباور هستند، به سرعت تحت تأثیر دوستان و هم نشینان خود قرار می‌گیرد؛ چون آن‌ها همانند گلی هستند که با شبنم درخشندگی می‌گیرد، ولی در واقع یادآور بی‌وفایی و ناپایداری هستند.
خزان بی مروت کرد بیدادی درین گلشن
که برگ عیش می دانند مردم بینوایی را
هوش مصنوعی: تجربه‌های سخت و بی‌رحمانه‌ای که در فصل پاییز برای این باغ رخ می‌دهد، باعث شده که مردم نادان فقط به لذت‌های خود فکر کنند و در این میان کسی به حال بیچارگان رسیدگی نمی‌کند.
بپوش از خودنمایی چشم اگر آسودگی خواهی
که زیر پاست آتش های عالم خودنمایی را
هوش مصنوعی: اگر می‌خواهی آرامش داشته باشی، از خودنمایی دوری کن، چون این رفتار تنها تو را در معرض آتش‌های مختلف دنیا قرار می‌دهد.
ز حرف عشق رسوای جهان شد زاهد خودبین
به از ده پرده داری نیست عقل روستایی را
هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر به این موضوع اشاره می‌کند که برخی از عالمان و زاهدان که فقط به ظاهر و دانش خود می‌بالند، به دلیل محبت و عشق حقیقی که نمی‌شناسند، در دنیا رسوا می‌شوند. او نشان می‌دهد که شخصیتی که از عشق واقعی بی‌بهره است، حتی با داشتن ظواهر مذهبی یا علمی، نمی‌تواند به درک عمیق‌تری از حقیقت برسد. عشق واقعی فراتر از ظواهر و دانش سطحی است و به عمق معنویت و شناخت می‌انجامد.
شود چون شانه هر مو بر تنش انگشت زنهاری
اسیر زلف او در خواب اگر بیند رهایی را
هوش مصنوعی: وقتی شانه‌های هر مو بر تن او نمایان می‌شود، به انگشتان زنهاری (هشدار) او اشاره دارد. اگر کسی در خواب آزادیش را ببیند، به خاطر زلف‌های او همچنان در بند است.
ندامت می رسد صائب به فریاد خطاکاران
که خون در ناف گردد مشک آهوی ختایی را
هوش مصنوعی: صائب به این نتیجه می‌رسد که خطاکاران باید به اشتباهات خود پی ببرند و حسرت بخورند، زیرا گناه آن‌ها باعث می‌شود که عطر خوش مشک، مانند خون در ناف، پوشیده و ناپدید شود.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۴۴۹ به خوانش عندلیب