گنجور

غزل شمارهٔ ۴۴۸۷

رخ تو رنگ زگلگونه شراب نگیرد
ز صبح ساغر زرین آفتاب نگیرد
به خون خلق ازان تشنه اند لاله عذاران
که خون شبنم گل کس ز آفتاب نگیرد
به زیب عاریه محتاج نیست میوه جنت
که رنگ سیب زنخدان ز ماهتاب نگیرد
خراب کرد مراسرکشی ز سیل حوادث
اگر چه هیچ زمین بلند آب نگیرد
مسلمند ز دوزخ به حشر سوخته جانان
که هیچ کس ز گل آتشی گلاب نگیرد
کشیده دست چنان صائب از عنان گرفتن
که همت از در دلها به هیچ باب نگیرد

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلاتن (مجتث مثمن مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

رخ تو رنگ زگلگونه شراب نگیرد
ز صبح ساغر زرین آفتاب نگیرد
هوش مصنوعی: چهره تو به زیبایی گل، رنگ نخواهد گرفت و صبحی که با جام طلایی آفتاب بیدار می‌شود، باز هم جذابیت تو را از آن خود نمی‌کند.
به خون خلق ازان تشنه اند لاله عذاران
که خون شبنم گل کس ز آفتاب نگیرد
هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر به نوعی جامعه را به تصویر می‌کشد که در آن مردم به خاطر مشکلات و دلتنگی‌ها، دچار سختی و رنج هستند. لاله‌های عذاری که به خون خلق تشنه‌اند، نماد افرادی هستند که به عشق و محبت نیاز دارند و این نیاز در آن‌ها احساس می‌شود. همچنین، اشاره به خون شبنم گل دارد که بیانگر این است که زیبایی و زندگی در سایه محبت و عشق به وجود می‌آید و این حقیقتی است که کمتر کسی درک می‌کند.
به زیب عاریه محتاج نیست میوه جنت
که رنگ سیب زنخدان ز ماهتاب نگیرد
هوش مصنوعی: بهای زیبایی به هیچ چیزی وابسته نیست، چرا که میوه بهشتی نیازی به تزیین و رنگ‌آمیزی ندارد؛ رنگ سیب ناز می‌تواند از روشنایی ماه تابیده نشأت بگیرد.
خراب کرد مراسرکشی ز سیل حوادث
اگر چه هیچ زمین بلند آب نگیرد
هوش مصنوعی: حوادث و مشکلات زندگی مرا به شدت آسیب زدند، حتی اگر به نظر برسد هیچ جایی زیر آب نرود.
مسلمند ز دوزخ به حشر سوخته جانان
که هیچ کس ز گل آتشی گلاب نگیرد
هوش مصنوعی: قطعا در روز قیامت، کسی که در آتش دوزخ سوخته باشد، روحش همچون گلی که از آتش برمی‌خیزد، نمی‌تواند عطر و خوشبویی بگیرد.
کشیده دست چنان صائب از عنان گرفتن
که همت از در دلها به هیچ باب نگیرد
هوش مصنوعی: دست صائب به‌قدری قوی است که وقتی می‌خواهد کنترل امور را به دست بگیرد، هیچ چیزی نمی‌تواند مانع اراده و عزم او شود.