گنجور

غزل شمارهٔ ۴۴۶۵

خوش آن که خواب راحت برخودحرام سازد
پیش از تمامی عمر خودرا تمام سازد
آب حیات آثار گر در جهان نباشد
کس عمر بی بقا را چون مستدام سازد
روی گشاده باشد مفتاح بی زبانان
آیینه طوطیان را شیرین کلام سازد
ترک جهان فانی شوق سرای باقی
دارفنا به منصور دارالسلام سازد
از چشم شور حاسد خط امان ستاند
از لطف خاص هر کس با لطف عام سازد
ناقص به صبرگردد کامل که ماه نو را
خورشید در دو هفته ماه تمام سازد
از قرب سایه خود شوخی که می کند رم
عاشق چگونه اورا با خویش رام سازد
گفتم ز قید آن زلف خالش دهد نجاتم
غافل که حسن گیرااز دانه دام سازد
افتد ز کام بیرون از تشنگی زبانها
شمشیر غمزه اوچون با نیام سازد
چون گرد رهنوردان در دیده جا دهندش
آن را که خاکساری عالی مقام سازد
سنجیدگی سخن را مانع ز دخل بیجا
دندان محتسب کند سنگ تمام سازد
صائب ز جان اقامت جستن ز ساده لوحی است
ریگ روان محال است یک جا مقام سازد

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

خوش آن که خواب راحت برخودحرام سازد
پیش از تمامی عمر خودرا تمام سازد
هوش مصنوعی: خوشا به حال کسی که خواب راحت را بر خود حرام کند و پیش از پایان عمرش به تمامیت برسد.
آب حیات آثار گر در جهان نباشد
کس عمر بی بقا را چون مستدام سازد
هوش مصنوعی: اگر در جهان آثار آب حیات وجود نداشته باشد، هیچ کس نمی‌تواند عمر ناپایدار را به شکلی دائمی زنده نگه دارد.
روی گشاده باشد مفتاح بی زبانان
آیینه طوطیان را شیرین کلام سازد
هوش مصنوعی: هر کسی که به راحتی و بی‌پرده سخن بگوید، می‌تواند رمز و رازهای دنیا را برای دیگران روشن کند. همان‌طور که طوطی‌ها با زبانی شیرین و دلنشین سخن می‌گویند، او نیز می‌تواند دیگران را متوجه زیبایی و لطافت کلام کند.
ترک جهان فانی شوق سرای باقی
دارفنا به منصور دارالسلام سازد
هوش مصنوعی: عشق به زندگی پایدار انسان را به ترک دنیا و گرایش به عالم ابدی ترغیب می‌کند.
از چشم شور حاسد خط امان ستاند
از لطف خاص هر کس با لطف عام سازد
هوش مصنوعی: از چشم بد حسودان در امان باشید، زیرا هر کسی که محبت خاصی داشته باشد و به دیگران نیز محبت عمومی کند، برکت و لطف بیشتری را تجربه خواهد کرد.
ناقص به صبرگردد کامل که ماه نو را
خورشید در دو هفته ماه تمام سازد
هوش مصنوعی: ناقص به صبر می‌رسد و کامل می‌شود، مانند اینکه ماه نو در گذر دو هفته به شکل کامل و پر نور تبدیل می‌شود.
از قرب سایه خود شوخی که می کند رم
عاشق چگونه اورا با خویش رام سازد
هوش مصنوعی: از نزدیک شدن به سایه‌ام بپرهیز، زیرا عشق من چگونه می‌تواند او را با خود به آرامش برساند؟
گفتم ز قید آن زلف خالش دهد نجاتم
غافل که حسن گیرااز دانه دام سازد
هوش مصنوعی: به او گفتم که زلف دلنشینش می‌تواند مرا آزاد کند، غافل از این که زیبایی‌اش خودش مانند دام عمل می‌کند و من را در تله می‌اندازد.
افتد ز کام بیرون از تشنگی زبانها
شمشیر غمزه اوچون با نیام سازد
هوش مصنوعی: چشم‌ها از شدت تشنگی زبانشان به خون آمده است و زیبایی او همچون شمشیری است که در برش خود به دل‌ها می‌نوازد.
چون گرد رهنوردان در دیده جا دهندش
آن را که خاکساری عالی مقام سازد
هوش مصنوعی: وقتی که گرد و غبار راه‌پیمایان در دیدگان انسان بنشیند، آن شخص را به خاکساری و ادب والا برمی‌انگیزد.
سنجیدگی سخن را مانع ز دخل بیجا
دندان محتسب کند سنگ تمام سازد
هوش مصنوعی: اگر سخن به اندازه کافی سنجیده و با دقت باشد، نمی‌گذارد که مداخله‌گری به طور بی‌جا به آن آسیب برساند و بدل به یک مسئله جدی می‌شود.
صائب ز جان اقامت جستن ز ساده لوحی است
ریگ روان محال است یک جا مقام سازد
هوش مصنوعی: انسان باید از سادگی و بی‌خبری خود آگاه باشد؛ اگر بخواهد از جانش در یک‌جا بماند، مانند ریگی در حال جریان نیست که نتواند در یک مکان ثابت بماند.