گنجور

غزل شمارهٔ ۴۴۵۷

شرم وحجاب مارا در پیچ وتاب دارد
خون خوردن است کارش تیغی که آب دارد
اندیشه رهایی نقش برآب باشد
در قلزمی که گرداب بیش از حباب دارد
گر خون شود دل سنگ چندان عجب نباشد
در عالمی که گوهر چشم پرآب دارد
از سینه برنیارد نشمرده یک نفس را
چون صبح هر که در دل بیم حساب دارد
تیغ زبان دعوی برهان جهل باشد
صحرای موج افزون موج سراب دارد
آن شاخ گل همانا خواهد به باغ آمد
کز طوق قمریان سرو پا در رکاب دارد
از آفتاب محشر اندیشه نیست مارا
حسن برشته اودل را کباب دارد
زان چشم اگرپرآب است زین آب می شود دل
رخسار او چه نسبت با آفتاب دارد
در آستین نگیرد دست کریم آرام
در آتش است نعلش ابری که آب دارد
بند خود از تپیدن چون مرغ سخت سازد
در انتظام دنیا هر کس شتاب دارد
در زیر چرخ هر کس خواهد نفس کند راست
فکر نفس کشیدن در زیر آب دارد
از فقر بر دل ما گرد کدورتی نیست
معماری کریمان ما را خراب دارد
درپرده رونهفتن صائب زبی حجابی است
رویی که شرمگین است از خود نقاب دارد

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

شرم وحجاب مارا در پیچ وتاب دارد
خون خوردن است کارش تیغی که آب دارد
هوش مصنوعی: شرم و حجاب ما در پیچ و تاب است و این که کار تیغی که با آب سر و کار دارد، مثل خوردن خون است.
اندیشه رهایی نقش برآب باشد
در قلزمی که گرداب بیش از حباب دارد
هوش مصنوعی: فکر رهایی در دنیای پرآشوب مانند قطره‌ای در دریا ناپدید می‌شود، جایی که مشکلات و چالش‌ها به مراتب بیشتر از فرصت‌های خوب هستند.
گر خون شود دل سنگ چندان عجب نباشد
در عالمی که گوهر چشم پرآب دارد
هوش مصنوعی: اگر دل سنگی هم خون شود، تعجبی ندارد در دنیایی که کاری از دستش برنمی‌آید و اشک چشمش فراوان است.
از سینه برنیارد نشمرده یک نفس را
چون صبح هر که در دل بیم حساب دارد
هوش مصنوعی: هیچ کس بدون حساب و کتاب، صدایی از قلبش بلند نمی‌کند، درست مانند صبح که در دل آن‌هایی که نگران پیاده کردن حساب و کارهایشان هستند، آرامش نیست.
تیغ زبان دعوی برهان جهل باشد
صحرای موج افزون موج سراب دارد
هوش مصنوعی: زبان تند و پرحرف نشان‌دهنده نادانی است، چرا که در بیابان، امواج بیشتر از دریای واقعی، فقط سراب هستند.
آن شاخ گل همانا خواهد به باغ آمد
کز طوق قمریان سرو پا در رکاب دارد
هوش مصنوعی: گل‌هایی که زیبایی و شکوهمند بودن را دارند، نهایتاً به باغ می‌آیند؛ به شرطی که دارای ریشه‌های قوی و استواری باشند که آن‌ها را محکم به زمین وصل کند.
از آفتاب محشر اندیشه نیست مارا
حسن برشته اودل را کباب دارد
هوش مصنوعی: اندیشه ما تحت تأثیر نور خورشید محشر نیست؛ زیبایی و جذابیت دل ما را به شدت تحت تأثیر قرار داده است.
زان چشم اگرپرآب است زین آب می شود دل
رخسار او چه نسبت با آفتاب دارد
هوش مصنوعی: اگر چشمان او پر از اشک باشد، این اشک باعث می‌شود که چهره‌اش به مانند آفتاب درخشان شود.
در آستین نگیرد دست کریم آرام
در آتش است نعلش ابری که آب دارد
هوش مصنوعی: تنها کسی که دست بخشنده را در آستین خود نگه می‌دارد، می‌تواند در دل آرامش را احساس کند؛ در حالی که کسی که به آتش خود گرفتار شده است، همچون ابری است که آب در خود دارد ولی نمی‌تواند آن را به دیگران بدهد.
بند خود از تپیدن چون مرغ سخت سازد
در انتظام دنیا هر کس شتاب دارد
هوش مصنوعی: اگر انسان نتواند از خود و احساساتش به طور درست مراقبت کند، مانند مرغم می‌شود که در قفس تنگی محبوس است. در نتیجه، هر کسی که در زندگی بی‌وقفه عجله کند و شتاب داشته باشد، نمی‌تواند به نظم و آرامش دست یابد.
در زیر چرخ هر کس خواهد نفس کند راست
فکر نفس کشیدن در زیر آب دارد
هوش مصنوعی: هر کسی در زیر آسمان اگر بخواهد زندگی کند، باید به این فکر کند که نفس کشیدن در زیر آب ممکن نیست و باید شرایط مناسب را برای زندگی خود فراهم کند.
از فقر بر دل ما گرد کدورتی نیست
معماری کریمان ما را خراب دارد
هوش مصنوعی: فقر و ناداری هیچ کدورتی بر دل ما نمی‌آورد، زیرا مهربانی و حمایت نیکوکاران، سرنوشت ما را تحت تأثیر قرار می‌دهد.
درپرده رونهفتن صائب زبی حجابی است
رویی که شرمگین است از خود نقاب دارد
هوش مصنوعی: در پشت پرده، صائب از خود پنهان است؛ رویی که از خجالت نقاب بر صورت دارد، نشان‌دهنده حجاب و پنهان‌کاری اوست.