غزل شمارهٔ ۴۴۴۷
با روی تو خورشید درخشان چه نماید
با زلف تو طول شب هجران چه نماید
از خنده خشکی چه نظر آب توان داد
پیش لب او پسته خندان چه نماید
در دیده آن کس که غبار خط او دید
یاقوت چه باشد خط ریحان چه نماید
پروانه به گل کی شود از شمع تسلی
با حسن گلو سوز گلستان چه نماید
در روشنی روز چه پرتو دهد انجم
با چهره خندان لب خندان چه نماید
جایی که بود نه فلک از بی سروپایان
گوی سر ما در خم چوگان چه نماید
با شور محبت چه بود شور قیامت
در پیش نمکزار نمکدان چه نماید
در معرکه هر چند جگر دار بود دل
با آن صفت برگشته مژگان چه نماید
هر چند صنوبر به رعونت علم افروخت
با قامت آن سرو خرامان چه نماید
اوراق دل از ربط نیفتد به گسستن
سی پاره به جمعیت قرآن چه نماید
از خوان قناعت شده چشم ودل ما سیر
در دیده ما نعمت الوان چه نماید
این آن غزل حضرت رکناست که فرمود
پای ملخی پیش سلیمان چه نماید
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
با روی تو خورشید درخشان چه نماید
با زلف تو طول شب هجران چه نماید
هوش مصنوعی: با چهره زیبای تو، خورشید چه تاثیری دارد؟ و در برابر زلفهای تو، طول شب جدایی چه معنایی دارد؟
از خنده خشکی چه نظر آب توان داد
پیش لب او پسته خندان چه نماید
هوش مصنوعی: این بیت به بیان این مفهوم میپردازد که در مواجهه با شادی و نشاط، نمیتوان به چیزهای بیروح و خسته توجه کرد. به عبارتی، خنده و شادابی یک فرد مانند درختی پربار است که قدرت و تأثیر خاصی دارد و نمیتوان در مقابل آن به چیزهای خشک و بیحالت توجهی داشت.
در دیده آن کس که غبار خط او دید
یاقوت چه باشد خط ریحان چه نماید
هوش مصنوعی: اگر کسی خط زیبای او را ببیند، برایش یاقوت چه ارزشی دارد و خط گل ریحان چه تأثیری خواهد داشت؟
پروانه به گل کی شود از شمع تسلی
با حسن گلو سوز گلستان چه نماید
هوش مصنوعی: پروانه به خاطر شعله شمع به گل نزدیک نمیشود، و با زیبایی گل، سوزش دلش را در گلستان فراموش نمیکند.
در روشنی روز چه پرتو دهد انجم
با چهره خندان لب خندان چه نماید
هوش مصنوعی: در روز روشن، ستارهها چه نوری میتوانند بدهند؟ با چهرهای شاد و لبخندی، چگونه میتوانند خود را نشان دهند؟
جایی که بود نه فلک از بی سروپایان
گوی سر ما در خم چوگان چه نماید
هوش مصنوعی: در جایی که نه آسمان، نه زمین، هیچ چیز از بینظمی و بیخود بودن خبر ندارد، چه بر سر ما خواهد آمد که مانند گوی در بازی چوگان هستیم؟
با شور محبت چه بود شور قیامت
در پیش نمکزار نمکدان چه نماید
هوش مصنوعی: با هیجان عشق چه فرقی دارد که روز قیامت رخ دهد، در جایی که نمکدان در نمکزار قرار دارد، چه اتفاقی میافتد؟
در معرکه هر چند جگر دار بود دل
با آن صفت برگشته مژگان چه نماید
هوش مصنوعی: در میدان نبرد، هر چند که دل قوی و شجاع باشد، اما زیبایی و فریبایی مژگان چه تأثيری میتواند بگذارد؟
هر چند صنوبر به رعونت علم افروخت
با قامت آن سرو خرامان چه نماید
هوش مصنوعی: هرچند که درخت صنوبر با زیبایی و قد بلندی خود توجهها را جلب میکند، اما در برابر قامت بلند و زیبای سرو، نمیتواند تاثیری بگذارد.
اوراق دل از ربط نیفتد به گسستن
سی پاره به جمعیت قرآن چه نماید
هوش مصنوعی: اگر دل به هم پیوسته باشد، از هم گسستن و جدا شدن آن منجر به از دست دادن ارتباط نمیشود. مانند اینکه اگر سی بخش از قرآن را جمع کنیم، آن کمال و زیبایی خود را خواهد داشت.
از خوان قناعت شده چشم ودل ما سیر
در دیده ما نعمت الوان چه نماید
هوش مصنوعی: چشم و دل ما از چیزی که داریم راضی و سیر شده است و در نگاه ما، نعمتهای گوناگون چه تاثیری دارد؟
این آن غزل حضرت رکناست که فرمود
پای ملخی پیش سلیمان چه نماید
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف موقعیت و تواناییهای خاص اشاره دارد. در آن به نوعی ناتوانی یا ناچیزی اشاره شده است، به طوری که مانند پای یک ملخ در برابر بزرگی و قدرت سلطانی همچون سلیمان، اندک و ناچیز به نظر میرسد. به عبارتی دیگر، این بیت به تفاوتهای واضح میان موجودات و مقامها میپردازد و نشان میدهد که چقدر برخی چیزها در مقایسه با قدرت و عظمت دیگران کوچک و بیاهمیت هستند.