گنجور

غزل شمارهٔ ۴۴۴۳

از سیر چمن کی دل افگار گشاید
این عقده مگر از رخ دلدار گشاید
جایی که بود چشم سخنگو طرف حرف
از بهر چه عاشق لب اظهار گشاید
با ناز خریدار همان به که بسازد
حسنی که دکان بر سر بازار گشاید
از حسن به تدریج توان کامروا شد
گلبن چه خیال است به یکبار گشاید
از چرخ مجویید گشایش که محال است
کز نقطه گره گردش پرگار گشاید
نگشود به رویم دری از آه مگر اشک
برمن دری از رخنه دیوار گشاید
زینسان که گشایش ز جهان دست کشیده است
مشکل گره آبله از خار گشاید
گردد صدف گوهر شهوار کنارش
دستی به دعا هر که شب تار گشاید
تیغ دو دم خویش کند زخم نمایان
لب هر که نفهمیده به گفتار گشاید
چون نیست سخن سنج درین دایره صائب
طوطی به سخن بهر چه منقار گشاید

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

از سیر چمن کی دل افگار گشاید
این عقده مگر از رخ دلدار گشاید
هوش مصنوعی: دل انسان از زیبایی‌های طبیعت و چمن‌زاری که در آن است، خوشحال نمی‌شود و این غم و عقده‌ای که در دل دارم فقط با دیدن صورت محبوبم گشوده خواهد شد.
جایی که بود چشم سخنگو طرف حرف
از بهر چه عاشق لب اظهار گشاید
هوش مصنوعی: در جایی که چشمان گویای سخن، به خاطر چه عشق، لب‌ها را برای بیان احساسات باز می‌کنند.
با ناز خریدار همان به که بسازد
حسنی که دکان بر سر بازار گشاید
هوش مصنوعی: بهتر است کسی که با دقت و زیبایی کار می‌کند، مثل هنرمند یا صنایع‌دستی، چیزی خلق کند که توجه همه را جلب کند و در بازار خود را معرفی کند.
از حسن به تدریج توان کامروا شد
گلبن چه خیال است به یکبار گشاید
هوش مصنوعی: به تدریج و با زیبایی، می‌توان به دستاوردهای بزرگ دست یافت؛ همان‌گونه که گل نمی‌تواند به یکباره شکوفا شود.
از چرخ مجویید گشایش که محال است
کز نقطه گره گردش پرگار گشاید
هوش مصنوعی: از چرخ و دایره زندگی انتظار نداشته باشید که به شما راهی نشان بدهد، زیرا امکان ندارد که از نقطه‌ای که شروع می‌شود، راهی به بیرون باز کند.
نگشود به رویم دری از آه مگر اشک
برمن دری از رخنه دیوار گشاید
هوش مصنوعی: به من هیچ راهی برای ارتباط و نفوذ ندادند، مگر اینکه اشک‌هایم شاید بتوانند از درز دیواری که بین ماست، راهی باز کنند.
زینسان که گشایش ز جهان دست کشیده است
مشکل گره آبله از خار گشاید
هوش مصنوعی: در چنین وضعیتی که انسان از دنیا روی گردان شده، باز کردن گره‌های دشوار مانند گشایش مشکل درد و رنج بسیار سخت است.
گردد صدف گوهر شهوار کنارش
دستی به دعا هر که شب تار گشاید
هوش مصنوعی: هر کس که در شب تاریکی به دعا و نیایش بپردازد، مانند صدفی است که در کنار دریا گوهر و جواهرش را تنها برای خود نمی‌سازد، بلکه آن را با دیگران تقسیم می‌کند.
تیغ دو دم خویش کند زخم نمایان
لب هر که نفهمیده به گفتار گشاید
هوش مصنوعی: تیغ دو دم زخم عمیقی به هرکس می‌زند که بدون فکر و درستی، سخن بگوید.
چون نیست سخن سنج درین دایره صائب
طوطی به سخن بهر چه منقار گشاید
هوش مصنوعی: وقتی در این محدوده کسی وجود ندارد که بتواند سخن را به درستی بسنجی، چرا طوطی باید دهانش را باز کند و صحبت کند؟