گنجور

غزل شمارهٔ ۴۴۲۳

با روی تو آیینه روشن چه نماید
بی چهره گلرنگ تو از گل چه گشاید
در روز چسان جلوه کند کرم شب افروز
با چهره تابان تو چون مهر برآید
شبنم نرباید ز چمن جلوه خورشید
زینسان که نگاه تودل از خلق رباید
از نغمه محال است شود باز دل تنگ
از باد نفس غنچه پیکان نگشاید
گر عاشق لب تشنه شود واصل دریا
چون موج محال است که زنجیر نخاید
از دل سیهی برتوگران است غم و درد
در آینه تار پری دیو نماید
روشن نشد از باده گلرنگ مرا دل
از آینه تردست چه زنگار زداید
هر چند سزاوار ستایش بود از خلق
آن مرد تمام است که خود را نستاید
قانع نکشد منت احسان ز کریمان
آب گهراز ریزش دریا نفزاید
صائب ز فراق تو ز گفتار برآمد
در فصل خزان بلبل بیدل چه سراید

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

با روی تو آیینه روشن چه نماید
بی چهره گلرنگ تو از گل چه گشاید
هوش مصنوعی: با چهره زیبای تو، چراغی که در آینه می‌درخشد چه معنا دارد؟ بدون وجود تو، گل رنگین چطور می‌تواند شکفته شود؟
در روز چسان جلوه کند کرم شب افروز
با چهره تابان تو چون مهر برآید
هوش مصنوعی: در روز چه چیزی می‌تواند به زیبایی چهره تابناک تو، که مانند ماه می‌درخشد، جلوه‌گر باشد؟
شبنم نرباید ز چمن جلوه خورشید
زینسان که نگاه تودل از خلق رباید
هوش مصنوعی: شبنم نباید مانند جلوه‌ی خورشید در چمن باشد، چرا که این زیبایی دل‌ها را از دیگران می‌گیرد.
از نغمه محال است شود باز دل تنگ
از باد نفس غنچه پیکان نگشاید
هوش مصنوعی: از موسیقی غیرممکن است که دل بریان و غمگین دوباره شاد شود، همان‌طور که از وزش نفسی، غنچه‌ای نمی‌تواند شکوفا شود.
گر عاشق لب تشنه شود واصل دریا
چون موج محال است که زنجیر نخاید
هوش مصنوعی: اگر کسی عاشق باشد و به شدت به معشوق خود نیازمند، مانند این است که دریا را از موج‌هایش جدا کند؛ چنین کاری غیرممکن است و نمی‌تواند زنجیری به دور خود ببندد.
از دل سیهی برتوگران است غم و درد
در آینه تار پری دیو نماید
هوش مصنوعی: غم و درد در دل سیاه من مانند سایه‌ای بر تو سنگینی می‌کند و در آینه‌ی تاریک روح من، تصویر آن پری مانند دیو به چشم می‌آید.
روشن نشد از باده گلرنگ مرا دل
از آینه تردست چه زنگار زداید
هوش مصنوعی: دل من از شراب رنگارنگ روشن نشد، آیا آینه‌ای که شکننده است می‌تواند زنگار را پاک کند؟
هر چند سزاوار ستایش بود از خلق
آن مرد تمام است که خود را نستاید
هوش مصنوعی: اگرچه آن مرد به دلیل آثارش شایسته ستایش از سوی مردم بود، اما خود او نباید خود را ستایش کند.
قانع نکشد منت احسان ز کریمان
آب گهراز ریزش دریا نفزاید
هوش مصنوعی: هرگز نباید از لطف و سخاوت افراد بخشنده توقع داشت، زیرا دنبال کردن دائمی این انتظار، انسان را ناراضی می‌کند و نمی‌گذارد آرامش داشته باشد. درست مثل اینکه اگر آب دریا به تدریج کم شود، هیچ‌گاه سرازیر شدن مجدد دریا را فزونی نمی‌بخشد.
صائب ز فراق تو ز گفتار برآمد
در فصل خزان بلبل بیدل چه سراید
هوش مصنوعی: صائب از دوری تو در فصل پاییز به حرف آمد، بلبل دلbroken چه می‌تواند بخواند؟