گنجور

غزل شمارهٔ ۴۴۲۰

در زیر فلک چند خردمند توان بود
هشیار درین غمکده تا چند توان بود
در فصل گل از بلبل ما یاد نکردند
دیگر به چه امید درین بند توان بود
کامی به مراد دل خود برنگرفتیم
چون خامه به فرمان سخن چند توان بود
گر دامن عشق از هوس خام بود پاک
خرسند ز معشوق به فرزند توان بود
از چشمه حیوان نتوان خشک گذشتن
در میکده تا چند خردمند توان بود
بر حاصل ایام اگر دست فشانی
چون سرو سبکبار ز پیوند توان بود
دیوانه مارا نخریدند به سنگی
در کوچه این سنگدلان چند توان بود
هر چند ز شکر نتوان کرد به نی صلح
با وعده بی مغز تو خرسند توان بود
از بوسه به پیغام تسلی نتوان شد
قانع به نی خشک کی از قند توان بود
چون شمع که سرسبزیش از دیده خویش است
از گریه خود چند برومند توان بود
صائب به سخن چند ازین آینه رویان
چون طوطی بی حوصله خرسند توان بود

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

در زیر فلک چند خردمند توان بود
هشیار درین غمکده تا چند توان بود
هوش مصنوعی: در زیر آسمان، چند نفر هستند که با درک و آگاهی در این دنیای پر از غم و اندوه زندگی می‌کنند و تا چه زمانی می‌توانند به این وضعیت ادامه دهند؟
در فصل گل از بلبل ما یاد نکردند
دیگر به چه امید درین بند توان بود
هوش مصنوعی: در فصل گل، بلبل ما را فراموش کردند، پس دیگر به چه امیدی می‌توان در این بند و محدودیت باقی ماند؟
کامی به مراد دل خود برنگرفتیم
چون خامه به فرمان سخن چند توان بود
هوش مصنوعی: ما هیچ گاه به خواسته های دل خود نرسیدیم، چون قلم در دست ماست و نمی توانیم به هر اندازه که می خواهیم سخن بگوییم.
گر دامن عشق از هوس خام بود پاک
خرسند ز معشوق به فرزند توان بود
هوش مصنوعی: اگر عشق از خواسته‌های بی‌اساس فارغ باشد، خوشحالی از معشوق می‌تواند به فرزند برساند.
از چشمه حیوان نتوان خشک گذشتن
در میکده تا چند خردمند توان بود
هوش مصنوعی: از چشمه حیوان که بی‌نهایت است، نمی‌توان چندان بی‌خیال عبور کرد؛ در میکده چه مدت می‌توان صبر کرد تا خردمندی باقی بماند؟
بر حاصل ایام اگر دست فشانی
چون سرو سبکبار ز پیوند توان بود
هوش مصنوعی: اگر در زندگی به دستاوردهای خود توجه کنی و مانند یک درخت سرو که به راحتی می‌رسد و از پیوندهای خود پرهیز نمی‌کند، می‌توانی به موفقیت و سبکی دست یابی.
دیوانه مارا نخریدند به سنگی
در کوچه این سنگدلان چند توان بود
هوش مصنوعی: دیوانه را به خاطر یک سنگ در کوچه خریداری نکردند. این سنگدل‌ها چند نفر هستند که می‌توانند از چنین چیزی بگذرند؟
هر چند ز شکر نتوان کرد به نی صلح
با وعده بی مغز تو خرسند توان بود
هوش مصنوعی: هر چند نمی‌توان با شیرینی‌ای که در ساز نی وجود دارد، با وعده‌های بی‌پایه و اساس تو آشتی کرد، اما هنوز می‌توان به خاطر آن وعده‌ها شاد بود و خوشحال بود.
از بوسه به پیغام تسلی نتوان شد
قانع به نی خشک کی از قند توان بود
هوش مصنوعی: از بوسیدن نمی‌توان به تسلی کامل رسید، مانند این‌که از نی خشک نمی‌توان انتظار قند داشت.
چون شمع که سرسبزیش از دیده خویش است
از گریه خود چند برومند توان بود
هوش مصنوعی: چون شمعی که زیبایی‌اش تنها برای چشم خودش روشن است، از گریه و ناراحتی‌اش دیگران چه فایده‌ای می‌برند؟
صائب به سخن چند ازین آینه رویان
چون طوطی بی حوصله خرسند توان بود
هوش مصنوعی: صائب به ما می‌گوید که در این دنیای پر از زیبایی‌ها و جذابیت‌ها، مانند طوطی‌های بی‌حوصلگی که از زندگی خود راضی نیستند، نمی‌توان زندگی را صرفاً با کلمات و سخنان زیبا سپری کرد. این آینه‌های زیبا تنها نمایی از واقعیت هستند و برای خوشبختی واقعی، نیاز به عمق‌نگری و توجه به معنا داریم.