گنجور

غزل شمارهٔ ۴۳۹۶

با کعبه پرستار ترا کار نباشد
آیینه ما روی به دیوار نباشد
مجنون نتوان گشت به ژولیدگی موی
مستی به پریشانی دستار نباشد
از کوچه زخم است ره کعبه مقصود
دوزخ به ازان سینه که افگار نباشد
چون مهر به راز دل هرذره رسیدیم
یک نقطه ندیدیم که در کار نباشد
نادیدنی از اهل جهان چند توانی دید
آیینه چرا تشنه زنگار نباشد
جان در تن کس نرگس بیمار تو نگذاشت
ای وای اگر چشم تو بیمار نباشد
باغی که در او بلبل آتش نفسی هست
محتاج به خارسردیوار نباشد
مکتوب مرا در بغل خود که گذارد
در کوی توگر رخنه دیوار نباشد
شدگوش صدف پرگهراز فکرتو صائب
بالاترازین رتبه گفتار نباشد

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

با کعبه پرستار ترا کار نباشد
آیینه ما روی به دیوار نباشد
هوش مصنوعی: اگر تو با خدا و عبادت او در ارتباط هستی، نیازی به چیزهای ظاهری و نمادین نیست. خودت را به دیوار و آیینه محدود نکن؛ بلکه ارتباط عمیق‌تری را با فراخور وجودت پی‌گیری کن.
مجنون نتوان گشت به ژولیدگی موی
مستی به پریشانی دستار نباشد
هوش مصنوعی: مجنون نمی‌تواند با فقط به هم ریختن موها به حالتی دیوانه‌وار برسد؛ زیرا که به هم ریختگی فقط در ظاهر است و برای رسیدن به حقیقت و عشق حقیقی، باید عمق وجودی را تجربه کرد.
از کوچه زخم است ره کعبه مقصود
دوزخ به ازان سینه که افگار نباشد
هوش مصنوعی: کعبه و هدف اصلی آن بر اساس زخم‌ها و دشواری‌های زندگی به دست می‌آید. از آن بهتر است که قلبی پر درد و رنج داشته باشیم تا این که بی‌احساس و بی‌دل باشیم.
چون مهر به راز دل هرذره رسیدیم
یک نقطه ندیدیم که در کار نباشد
هوش مصنوعی: وقتی به عمق ذهن و دل هر موجودی نیک نگریستیم، هیچ نقطه‌ای را نیافتیم که بی‌علت و بی‌دلیل باشد.
نادیدنی از اهل جهان چند توانی دید
آیینه چرا تشنه زنگار نباشد
هوش مصنوعی: در این دنیا، ما انسان‌ها چیزهای زیادی را نمی‌توانیم ببینیم. ولی آیا می‌توانی توضیح دهی که چرا آیینه‌ای که بیشتر به زنگار و کثیفی نمی‌رسد، برای پاکی و روشنی خود تشنه نیست؟
جان در تن کس نرگس بیمار تو نگذاشت
ای وای اگر چشم تو بیمار نباشد
هوش مصنوعی: جان آدمی به خاطر بیماری نگاه تو رنج می‌برد و این درد عمیق است. آه که اگر چشم تو بیمار نباشد، چه حالتی خواهد داشت!
باغی که در او بلبل آتش نفسی هست
محتاج به خارسردیوار نباشد
هوش مصنوعی: باغی که بلبلش با شور و شوق می‌خواند، نیازی به دیوار سرد و خنک ندارد.
مکتوب مرا در بغل خود که گذارد
در کوی توگر رخنه دیوار نباشد
هوش مصنوعی: وقتی نامه‌ام را در آغوش می‌گیری و به کوی تو می‌برم، امیدوارم که دیواری برای جدایی ما وجود نداشته باشد.
شدگوش صدف پرگهراز فکرتو صائب
بالاترازین رتبه گفتار نباشد
هوش مصنوعی: گوش صدف نشان می‌دهد که فکر تو از این مرحله و رتبه بالاتر است، پس نباید چنین سخنی گفته شود.