غزل شمارهٔ ۴۳۶۲
تنها نه صفا خط ز لب لعل بتان برد
کاین مور حلاوت ز شکر خند نهان برد
تمکین تو از کوه گران گرد برآورد
رفتار تو آسودگی از سرو روان برد
شد جوشن داودی ما لاغری از تیغ
این موج خطر کشتی ما را به کران برد
محشور شود رو به قفا روز قیامت
هرکس که ز دنیا دل وچشم نگران برد
در دایره چرخ ز اسباب فراغت
آسودگیی بود که مرکز ز میان برد
تا شوق مرا سر به بیابان جنون داد
درد طلب آسودگی از سنگ نشان داد
افتاد به زندان مه مصر از چه کنعان
از منزل اول به دوم راه توان برد
ممنون پر وبال چو تیریم ز غفلت
هر چند که ما را به هدف زور کمان برد
از عمر سبکسیر نشد غفلت من کم
در رهگذر سیل مرا خواب گران برد
باریک نگردیده چو موی کمر از فکر
صائب نتوان راه به آن تنگ دهان برد
غزل شمارهٔ ۴۳۶۱: نتوان به فلک شکوه ز بیداد قضا بردغزل شمارهٔ ۴۳۶۳: آن شوخ چه گویم که دل از دست چسان برد
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
تنها نه صفا خط ز لب لعل بتان برد
کاین مور حلاوت ز شکر خند نهان برد
هوش مصنوعی: صفای چهرهی محبوبان بهقدری است که تنها لبهای سرخ آنها نمیتواند دلنشینی را به ما منتقل کند، بلکه مثل مورچهای که از شیرینی ملاحظه میکند، ما نیز از طعم عشق و زیبایی آنها بهرهمند میشویم.
تمکین تو از کوه گران گرد برآورد
رفتار تو آسودگی از سرو روان برد
هوش مصنوعی: تناسب و استقامت تو در برابر مشکلات باعث شده است که رفتار تو به آرامش و راحتی برسد و دیگران نیز از تو تأثیر بگیرند.
شد جوشن داودی ما لاغری از تیغ
این موج خطر کشتی ما را به کران برد
هوش مصنوعی: جوشن داودی ما به دلیل لاغری، به نوعی از تیغ خطر این موج، کشتی ما را به ساحل برد.
محشور شود رو به قفا روز قیامت
هرکس که ز دنیا دل وچشم نگران برد
هوش مصنوعی: در روز قیامت، هر کسی که دل و چشمانش به دنیا وابسته بوده، به حالت سر به زیر و با چهرهای نگران و غمگین به محشر خواهد آمد.
در دایره چرخ ز اسباب فراغت
آسودگیی بود که مرکز ز میان برد
هوش مصنوعی: در دایره زندگی، وسیلهای برای راحتی و آسایش وجود داشت که مرکز آن از میان برداشته شد.
تا شوق مرا سر به بیابان جنون داد
درد طلب آسودگی از سنگ نشان داد
هوش مصنوعی: شوق و اشتیاق من مرا به مرز جنون کشاند و دردِ آرزوی آرامش، نشانهای از سختی و دشواری را برایم نمایان کرد.
افتاد به زندان مه مصر از چه کنعان
از منزل اول به دوم راه توان برد
هوش مصنوعی: از آنجا که مه مصر به زندان افتاده است، کنعان (سرزمین موعود) چگونه میتواند از مرحله اول به مرحله دوم راهی پیدا کند؟
ممنون پر وبال چو تیریم ز غفلت
هر چند که ما را به هدف زور کمان برد
هوش مصنوعی: ما به خاطر غفلت و بیتوجهیامان ممکن است از مسیر اصلی خود دور شویم، اما در نهایت همچنان از قدرت و تواناییهایی برخورداریم که ما را به هدف میرساند.
از عمر سبکسیر نشد غفلت من کم
در رهگذر سیل مرا خواب گران برد
هوش مصنوعی: من در زندگیام به خاطر بیتوجهیام به سرعت گذر زمان و حوادث، همچنان غفلت کردهام و این غفلت مانند سیلی قوی مرا به خواب سنگین برده است.
باریک نگردیده چو موی کمر از فکر
صائب نتوان راه به آن تنگ دهان برد
هوش مصنوعی: زمانی که دل انسان به تنگی و محدودیت میرسد، مانند موی باریک کمر، در این حالت نمیتوان به راحتی به درون آن فضای بسته و باریک نفوذ کرد. به عبارتی، هنگام بروز افکار منفی و مشکلات، راهی برای عبور و نفوذ به عمق آن دشواریها وجود ندارد.

صائب