گنجور

غزل شمارهٔ ۴۳

گریهٔ مستانه می‌سازم شرابِ تلخ را
می‌کنم چون ابر مروارید آبِ تلخ را
زاهدانِ طفل‌مشرب، اُمتِ شیرینی‌اند
می‌کنم در کار مستان این شرابِ تلخ را
عاشقِ حیران چه می‌داند عِتاب و لطف چیست؟
می‌خورد چون آبِ شیرین ریگ آبِ تلخ را
بادهٔ روشن علاجِ ظلمتِ غم می‌کند
می‌شکافد تیغ برق از هم سحابِ تلخ را
تا کی از بیمِ اجل عمرم به تلخی بگذرد؟
می‌کنم شیرین به خود یک چشم خوابِ تلخ را
تا به تلخی‌های زهرِ چشمِ او خو کرده‌ام
می‌شمارم بادهٔ شیرین، جوابِ تلخ را
بس که صائب دیده‌ام تلخی ازین شکّر‌لَبان
می‌شمارم خندهٔ شیرین، عتابِ تلخ را

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

گریهٔ مستانه می‌سازم شرابِ تلخ را
می‌کنم چون ابر مروارید آبِ تلخ را
هوش مصنوعی: من با حالتی شورانگیز و عشقی عمیق می‌گریم و این اشک‌ها را مانند شراب تلخ تعبیر می‌کنم. این اشک‌ها را به گونه‌ای در می‌آورم که مانند ابرها برروی مرواریدها، حس و حال تلخ را به زیبایی تبدیل کند.
زاهدانِ طفل‌مشرب، اُمتِ شیرینی‌اند
می‌کنم در کار مستان این شرابِ تلخ را
هوش مصنوعی: زاهدان با روحیات کودکانه، گروهی شیرین هستند و من در کار کسانی که مستندند، این شراب تلخ را به کار می‌برم.
عاشقِ حیران چه می‌داند عِتاب و لطف چیست؟
می‌خورد چون آبِ شیرین ریگ آبِ تلخ را
هوش مصنوعی: عاشق سرگردان چه می‌داند که محبت و سرزنش چیست؟ مثل این است که او تلخی آب شور را هنگام نوشیدن آب شیرین فراموش می‌کند.
بادهٔ روشن علاجِ ظلمتِ غم می‌کند
می‌شکافد تیغ برق از هم سحابِ تلخ را
هوش مصنوعی: شراب زلال و روشن، درد و غم را درمان می‌کند و همچون تیغی، ابری تیره و تلخ را می‌شکافد.
تا کی از بیمِ اجل عمرم به تلخی بگذرد؟
می‌کنم شیرین به خود یک چشم خوابِ تلخ را
هوش مصنوعی: تا کی عمرم به خاطر ترس از مرگ به تلخی سپری شود؟ تصمیم دارم که حتی در خواب تلخ، لحظه‌ای شیرینی برای خودم بسازم.
تا به تلخی‌های زهرِ چشمِ او خو کرده‌ام
می‌شمارم بادهٔ شیرین، جوابِ تلخ را
هوش مصنوعی: من طوری به تلخی‌های نگاه او عادت کرده‌ام که به جای آن تلخی، شیرینی را می‌شمارم.
بس که صائب دیده‌ام تلخی ازین شکّر‌لَبان
می‌شمارم خندهٔ شیرین، عتابِ تلخ را
هوش مصنوعی: به قدری تلخی را در چهره‌های شیرین دیده‌ام که دیگر خنده‌های شیرین را هم به عنوان دعوا و سرزنش تلقی می‌کنم.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۴۳ به خوانش عندلیب

حاشیه ها

1395/01/06 19:04
محسن شفیعی

بیت سوم
عاشق حیران صحیح است لطفا تصحیح کنید