گنجور

غزل شمارهٔ ۴۲۹۶

آزاده رو مقید عالم نمی شود
عیسی شکار رشته مریم نمی شود
در سجده خداست تنومندی بقا
تا حلقه است زور کمان کم نمی شود
لب بسته در محیط، صدف کرد زندگی
قانع رهین منت حاتم نمی شود
ز آمیزش کجان نشود طبع راست کج
از اتصال حرف، الف خم نمی شود
از قصر اعتبار تویک خشت تا بجاست
هرگز بنای عشق تو محکم نمی شود
برخیز تا به چشمه خورشید رو کنیم
کز گل گشاد عقده شبنم نمی شود
ابر تنک نهان نکند آفتاب را
پوشیده داغ عشق به مرهم نمی شود
عذر گناه بی ادبان جرم دیگرست
زخم درون به بخیه فراهم نمی شود
خاتم برون ز دست سلیمان وقت کرد
دیو هوا مسخر آدم نمی شود
صائب سزای پنجه خونین تهمت است
هر کس به رنگ مردم عالم نمی شود

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

آزاده رو مقید عالم نمی شود
عیسی شکار رشته مریم نمی شود
هوش مصنوعی: آزادگان تحت تأثیر دنیا قرار نمی‌گیرند، مانند عیسی که نمی‌تواند به دام مادری چون مریم بیفتد.
در سجده خداست تنومندی بقا
تا حلقه است زور کمان کم نمی شود
هوش مصنوعی: تا زمانی که در سجده و عبودیت خدا هستیم، قدرت و استحکام ما از بین نمی‌رود و به همان اندازه که کمان کشیده می‌شود، قوت و انرژی ما نیز بیشتر می‌شود.
لب بسته در محیط، صدف کرد زندگی
قانع رهین منت حاتم نمی شود
هوش مصنوعی: کاملاً در خود فرو رفته و محتاط، مانند صدفی که درون خود زندگی می‌کند، اما همیشه به یاد داشته باشد که زندگی‌اش وابسته به بزرگواری و بخشش دیگران نیست.
ز آمیزش کجان نشود طبع راست کج
از اتصال حرف، الف خم نمی شود
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که وقتی چیزی با طبیعت خود در تضاد باشد، نمی‌تواند به طور طبیعی تغییر کند. به عبارت دیگر، اگر دو چیز مختلف و ناهماهنگ به هم وصل شوند، هیچ‌کدام به حالت صحیح و طبیعی خود برنمی‌گردند. در اینجا نیز به نوعی اشاره شده که با وجود اتصال و ترکیب، ویژگی‌های اصلی همچنان حفظ می‌شود.
از قصر اعتبار تویک خشت تا بجاست
هرگز بنای عشق تو محکم نمی شود
هوش مصنوعی: تا زمانی که اعتبار و ارزش تو پایدار است، عشق واقعیی به وجود نمی‌آید و پیوند محکمی شکل نمی‌گیرد.
برخیز تا به چشمه خورشید رو کنیم
کز گل گشاد عقده شبنم نمی شود
هوش مصنوعی: بلند شو و به سوی روشنایی برویم، چرا که از گل شبنم به تنهایی نمی‌توان به روشنی دست یافت.
ابر تنک نهان نکند آفتاب را
پوشیده داغ عشق به مرهم نمی شود
هوش مصنوعی: ابرهای نازک نمی‌توانند نور آفتاب را پنهان کنند، همان‌طور که عشق و احساسات عمیق را نمی‌توان با چیزی سطحی درمان کرد.
عذر گناه بی ادبان جرم دیگرست
زخم درون به بخیه فراهم نمی شود
هوش مصنوعی: بخشیدن خطای افرادی که ادب ندارند، خود گناهی دیگر به شمار می‌آید. زخم‌هایی که در دل داریم، با دوختن و بستن بهبود نمی‌یابند.
خاتم برون ز دست سلیمان وقت کرد
دیو هوا مسخر آدم نمی شود
هوش مصنوعی: زمانی که انگشتر سلیمان از دست او خارج شد، دیو هوا دیگر تحت فرمان آدم قرار نگرفت و تسلیم او نشد.
صائب سزای پنجه خونین تهمت است
هر کس به رنگ مردم عالم نمی شود
هوش مصنوعی: هر کس که بخواهد به رنگ و قالب دیگران درآید و خود را به آن‌ها شبیه کند، باید هزینه و عواقب آن را نیز بپردازد. به عبارت دیگر، تلاش برای تغییر دادن خود به خاطر دیگران ممکن است نتیجه‌ای تلخ به همراه داشته باشد.

حاشیه ها

1400/05/24 13:07
هیوا

درود 

جسارتا امکان داره بیت «لب بسته در محیط صدف کرد زندگی   قانع رهین منت حاتم نمی شود» معنی کنید 

1400/05/24 16:07
nabavar

گرامی هیوا!

«لب بسته در محیط صدف کرد زندگی   قانع رهین منت حاتم نمی شود» می گوید: صدف، لب بسته تا از اطرافیان تقاضای غذا  نکند، تا با کمِ خویش بسازد و قانع است به آنچه خود دارد.و آن که قانع است زیر بار منت حاتم طایی نمی رود و از او چیزی طلب نمی کند.سعدی نیز دارد

کهن خرقه ی خویش پیراستن    به از جامه ی عاریت خواستن

به دست آهن تفته کردن خمیر     به از دست بر سینه پیش امیر

1400/05/27 15:07
هیوا

بسیار ممنون