گنجور

غزل شمارهٔ ۴۲۹۴

بی‌صحبت تو عیش میسر نمی‌شود
رغبت به بوسه لب ساغر نمی‌شود
یارب چه خاک بر سر بی‌طاقتی کنم
دستم دچار دامن محشر نمی‌شود
هر سطر کار شهپر جبریل می‌کند
مکتوب ما وبال کبوتر نمی‌شود
بال شکسته است کلید در قفس
این فتح بی‌شکستگی پر نمی‌شود
صائب چه رفته‌ای، گلی از بوسه‌اش بچین
دائم زمان وصل میسر نمی‌شود

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

بی‌صحبت تو عیش میسر نمی‌شود
رغبت به بوسه لب ساغر نمی‌شود
هوش مصنوعی: بی‌وجود تو، خوشی و لذت در زندگی امکان‌پذیر نیست و بدون اشتیاق به بوسیدن لبه‌ی جام، نمی‌توان به شادمانی رسید.
یارب چه خاک بر سر بی‌طاقتی کنم
دستم دچار دامن محشر نمی‌شود
هوش مصنوعی: ای خدا، چه خاکی بر سر بی‌صبری‌ام بریزم! دستانم از دامن محشر رها نمی‌شود.
هر سطر کار شهپر جبریل می‌کند
مکتوب ما وبال کبوتر نمی‌شود
هوش مصنوعی: هر خط از نوشته‌های ما به اندازه کار بزرگ فرشته جبریل ارزشمند است و تحت هیچ شرایطی به زیان ما نخواهد بود.
بال شکسته است کلید در قفس
این فتح بی‌شکستگی پر نمی‌شود
هوش مصنوعی: پرنده‌ای که بالش شکسته، نمی‌تواند از قفس خارج شود. این نشان‌دهنده این است که حتی اگر درگیری برای آزادی وجود داشته باشد، فقدان توانایی پرواز مانع از دست‌یابی به آزادی است.
صائب چه رفته‌ای، گلی از بوسه‌اش بچین
دائم زمان وصل میسر نمی‌شود
هوش مصنوعی: صائب، چرا رفته‌ای؟ گل بوسه‌اش را هر بار بچین، زیرا زمان وصال همیشه فراهم نیست.