گنجور

غزل شمارهٔ ۴۲۹۲

دل ساده در قلمرو صورت نمی‌شود
تا نقش هست آینه خلوت نمی‌شود
یوسف شد از گواه لباسی عزیزتر
تهمت حریف دامن عصمت نمی‌شود
ابر تنک نهان نکند آفتاب را
در دل نهفته داغ محبت نمی‌شود
افسردگی ز هرکه به داغ جنون نرفت
سرگرم از آفتاب قیامت نمی‌شود
با چشم روشن آینه زنگ بسته‌ای است
تا آدمی ز اهل بصیرت نمی‌شود
از ریگ تشنگی نبرد سیل نوبهار
چشم حریص سیل ز نعمت نمی‌شود
آه ندامتی است که خون می‌چکد از او
از عمر آنچه صرف عبادت نمی‌شود
گوهر فشاند گرد یتیمی ز روی خویش
دل خالی از غبار کدورت نمی‌شود
هرکس که چون گهر ز صدف گوشه‌ای گرفت
خاشاک چارموجه کسرت نمی‌شود
صائب نمی‌رود به فسون کج‌روی ز مار
هموار بد گهر به نصیحت نمی‌شود

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

دل ساده در قلمرو صورت نمی‌شود
تا نقش هست آینه خلوت نمی‌شود
هوش مصنوعی: دل پاک و ساده در دنیای ظاهری نمی‌تواند به حقیقت برسد، چون تا زمانی که تصویر و نقش وجود دارد، اجازه‌ی آرامش و خلوت به آن داده نمی‌شود.
یوسف شد از گواه لباسی عزیزتر
تهمت حریف دامن عصمت نمی‌شود
هوش مصنوعی: یوسف به خاطر زیبایی و جاذبه‌اش از هر لباس و ظاهر دیگری گرانبهاتر است، و تهمت و افترا به معصومیت او لطمه‌ای نمی‌زند.
ابر تنک نهان نکند آفتاب را
در دل نهفته داغ محبت نمی‌شود
هوش مصنوعی: ابرهای نازک نمی‌توانند نور خورشید را پنهان کنند؛ همچنین، احساسات عمیق و محبت در دل انسان پنهان نمی‌مانند.
افسردگی ز هرکه به داغ جنون نرفت
سرگرم از آفتاب قیامت نمی‌شود
هوش مصنوعی: افسردگی بر کسی که به داغ جنون نرسیده، اثر نمی‌گذارد و او نمی‌تواند تحت تأثیر سختی‌ها و مشکلات قرار گیرد.
با چشم روشن آینه زنگ بسته‌ای است
تا آدمی ز اهل بصیرت نمی‌شود
هوش مصنوعی: آینه‌ای که زنگ زده و کدر است، مانع از دیدن حقیقت‌ها می‌شود و تا زمانی که انسان بینش و آگاهی نداشته باشد، نمی‌تواند به درک درستی از واقعیت‌ها برسد.
از ریگ تشنگی نبرد سیل نوبهار
چشم حریص سیل ز نعمت نمی‌شود
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که تشنگی و نیاز واقعی فرد، تنها با منابع و نعمت‌های موجود در زندگی پر نمی‌شود. اگرچه ممکن است ظاهراً همه چیز فراهم باشد، اما در واقع این احساس نیاز و تشنگی در دل فرد با هیچ چیز جز داشتن محتوای واقعی زندگی برطرف نمی‌شود. سیل یا جریان نعمت‌ها نمی‌تواند به تنهایی به فرد سیرابی دهد، بلکه باید به عمق نیازها و خواسته‌های درونی توجه کرد.
آه ندامتی است که خون می‌چکد از او
از عمر آنچه صرف عبادت نمی‌شود
هوش مصنوعی: این جمله بیانگر احساس پشیمانی و تأسف عمیق است. به نوعی می‌گوید که هر لحظه‌ای از زندگی که به عبادت نگذرانده‌ایم، به مانند خونی است که از دل می‌چکد. به عبارت دیگر، عمر و زمانی که صرف عبادت و کارهای معنوی نشده، حسرت و اندوهی بر جای می‌گذارد.
گوهر فشاند گرد یتیمی ز روی خویش
دل خالی از غبار کدورت نمی‌شود
هوش مصنوعی: جواهرات زیبای وجود یتیم را نمی‌توان با غبار نگرانی و کدورت پنهان کرد. دل پاک و بی‌آلایش او نمی‌تواند تحت تأثیر این غبار قرار گیرد.
هرکس که چون گهر ز صدف گوشه‌ای گرفت
خاشاک چارموجه کسرت نمی‌شود
هوش مصنوعی: هر کسی که از زندگی چیز ارزشمندی به دست آورد، نمی‌تواند تحت تأثیر بی‌ارزشی‌ها قرار گیرد.
صائب نمی‌رود به فسون کج‌روی ز مار
هموار بد گهر به نصیحت نمی‌شود
هوش مصنوعی: صائب به راه‌های نابجا و فریبنده نمی‌رود و از مسائل سخت و مشکوک نمی‌گذرد. انسان بدذات و ناپاک با نصیحت یا مشاوره تغییر نمی‌کند.