گنجور

غزل شمارهٔ ۴۲۸۵

دستی ز روی لطف برآری چه می‌شود؟
ما را اگر به ما نگذاری چه می‌شود؟
ما را اگر به ما نگذاری چه می‌شود؟
ایینه را ز گل به در آری چه می‌شود؟
یک عمر گنج در دل ویرانه آرمید
یک شب درین خرابه سر آری چه می‌شود؟
چون می‌توان به جلوه مرا پایمال کرد
تمکین اگر به خود نسپاری چه می‌شود؟
این یک نفس که دیده ما میهمان توست
آیینه پیش رو نگذاری چه می‌شود؟
ای خونی امید، به این دستگاه حسن
این یک دو بوسه را نشماری چه می‌شود؟
بعد از هزار سال که یک وعده کرده‌ای
در عذر لنگ پا نفشاری چه می‌شود؟
دل را به چهره عرق‌آلود تازه کن
تخمی درین بهار بکاری چه می‌شود؟
ای ابر بی‌جگر که ز دریاست دخل تو
بر مزرع امید بباری چه می‌شود؟
هر چند قلب‌های تو نقدست پیش ما
با دوستان بهانه نیاری چه می‌شود؟
شرم گناه، دوزخ اهل حیا بس است
جرم مرا به روی نیاری چه می‌شود؟
صبح از دم شمرده حیات دوباره یافت
پاس نفس چو صبح بداری چه می‌شود؟
در قلزمی که سعی به جایی نمی‌رسد
صائب عنان به موج سپاری چه می‌شود؟

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

دستی ز روی لطف برآری چه می‌شود؟
ما را اگر به ما نگذاری چه می‌شود؟
هوش مصنوعی: اگر با محبت دستی به سوی ما دراز کنی، چه رخ خواهد داد؟ اما اگر ما را از خود دور کنی، چه اتفاقی خواهد افتاد؟
ما را اگر به ما نگذاری چه می‌شود؟
ایینه را ز گل به در آری چه می‌شود؟
هوش مصنوعی: اگر تو ما را نگذاری تا خودمان را نشان دهیم، چه اتفاقی می‌افتد؟ وقتی که آینه را از گل بیرون بیاوری، چه معنایی خواهد داشت؟
یک عمر گنج در دل ویرانه آرمید
یک شب درین خرابه سر آری چه می‌شود؟
هوش مصنوعی: یک عمر زندگی‌ام را در یک حالت خراب و نابود شده سپری کردم، حال اگر یک شب در این ویرانه سر بلند کنم، چه اتفاقی خواهد افتاد؟
چون می‌توان به جلوه مرا پایمال کرد
تمکین اگر به خود نسپاری چه می‌شود؟
هوش مصنوعی: اگر می‌توانی زیبایی و جلوه‌ام را نادیده بگیری و زیر پا بگذاری، پس اگر خودت را به من واگزار نکنی، چه اتفاقی خواهد افتاد؟
این یک نفس که دیده ما میهمان توست
آیینه پیش رو نگذاری چه می‌شود؟
هوش مصنوعی: این لحظه که چشم ما به حضور توست، اگر آینه‌ای را در برابر خود نگذاری، چه اتفاقی خواهد افتاد؟
ای خونی امید، به این دستگاه حسن
این یک دو بوسه را نشماری چه می‌شود؟
هوش مصنوعی: ای امیدی که به خاطر تو جانم می‌تپد، آیا این دو بوسه از این زیبایی را ناچیز می‌پنداری؟ چه بلایی بر سر می‌آید؟
بعد از هزار سال که یک وعده کرده‌ای
در عذر لنگ پا نفشاری چه می‌شود؟
هوش مصنوعی: بعد از هزار سال که یک قول داده‌ای، اگر به خاطر برخی مشکلات کم‌خوابی یا کمبود توانایی، به آن قول عمل نکنی، چه اتفاقی می‌افتد؟
دل را به چهره عرق‌آلود تازه کن
تخمی درین بهار بکاری چه می‌شود؟
هوش مصنوعی: دل خود را شاداب و تازه کن، در این بهار بذر امیدی بکار و ببین چه نتیجه‌ای خواهد داد.
ای ابر بی‌جگر که ز دریاست دخل تو
بر مزرع امید بباری چه می‌شود؟
هوش مصنوعی: ای ابر بی‌احساس، وقتی که از دریا می‌گذری و به مزرعه‌های امید ما باران می‌افشانی، چه خواهی شد؟
هر چند قلب‌های تو نقدست پیش ما
با دوستان بهانه نیاری چه می‌شود؟
هوش مصنوعی: با وجود اینکه دل‌های تو در اینجا در حال حاضر ارزشمند است، اما با دوستان، بهانه‌گیری نکنید؛ به چه دلیل این کار را انجام می‌دهید؟
شرم گناه، دوزخ اهل حیا بس است
جرم مرا به روی نیاری چه می‌شود؟
هوش مصنوعی: شرم و حیا از گناه برای من کافی است، دیگر نیازی به مجازات نیست. وقتی تو به من نگاه نمی‌کنی، چه اتفاقی برای من می‌افتد؟
صبح از دم شمرده حیات دوباره یافت
پاس نفس چو صبح بداری چه می‌شود؟
هوش مصنوعی: صبح با تنفس تازه‌ای آغاز می‌شود و حیات دوباره‌ای را تجربه می‌کند. وقتی که نفس عمیق می‌کشی و به صبح می‌نگری، چه تغییراتی در زندگی‌ات ایجاد می‌شود؟
در قلزمی که سعی به جایی نمی‌رسد
صائب عنان به موج سپاری چه می‌شود؟
هوش مصنوعی: در شرایطی که تلاش و کوشش نتیجه‌ای ندارد، وقتی به سرنوشت و اتفاقات واگذار می‌کنی، چه بر تو خواهد گذشت؟

حاشیه ها

1394/09/25 16:11
ن

بیت اول پایان مصرع دوم غلط تایپی ست. می شود صحیح است