غزل شمارهٔ ۴۲۸۴
روشن دلم ز باده گلفام می شود
ظلمت برون ز خانه به گلجام می شود
هر گلشنی که هست در او دور باش منع
بر بلبل آشیان قفس ودام می شود
از همدمان شود دل پر خون سبک ز غم
دل شیشه را تهی ز لب جام می شود
لبهای خامش است در رزق را کلید
محروم بیش سایل از ابرام می شود
از مهر وماه نعل فلکها در آتش است
تا صبح راست کرد نفس، شام می شود
گردید دل ز چشم پریشان نظر، سیاه
روشن اگر چه خانه ز گلجام می شود
زنگ از دل سیه به نصیحت نمی رود
عنبر ز جوش بحر فزون خام می شود
عیسی به چرخ سود سر از پشت پا زدن
این راه دور قطع به یک گام می شود
آن را که شوق کعبه مقصد دلیل شد
چشم سفید جامه احرام می شود
موج سراب سلسله جنبان تشنگی است
حسرت فزون ز نامه و پیغام می شود
آن را که بادبان عزیمت توکل است
موج خطر سفینه آرام می شود
بر ساده لوحی آن که کند پشت چون عقیق
عالم سیه به دیده اش از نام می شود
صائب نمی شود دهنش تلخ از خمار
قانع ز بوسه هر که به پیغام می شود
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
روشن دلم ز باده گلفام می شود
ظلمت برون ز خانه به گلجام می شود
هوش مصنوعی: دل من از شراب خوش رنگ روشن میشود و تاریکی بیرون از خانه به گلهای زیبایی تبدیل میشود.
هر گلشنی که هست در او دور باش منع
بر بلبل آشیان قفس ودام می شود
هوش مصنوعی: هر باغی که وجود دارد، دوری از آن خوب است؛ زیرا به بلبلها که در قفس گرفتارند، آسیب میزند.
از همدمان شود دل پر خون سبک ز غم
دل شیشه را تهی ز لب جام می شود
هوش مصنوعی: دل از غم همدمان پر از درد و غم شده است، و این احساسات مانند شیشهای خالی شده که دیگر چیزی برای گفتن یا بودن ندارد. در عین حال، در دل غم، شادی و لذت زندگی مانند شراب در جام جای میگیرد.
لبهای خامش است در رزق را کلید
محروم بیش سایل از ابرام می شود
هوش مصنوعی: لبهای خاموش نشانهای است که در دستانش کلید فرصتطلبی وجود دارد و این کلید باعث میشود درخواستها و آرزوها از حالت غفلت و نادیده گرفته شدن به واقعیت تبدیل شوند.
از مهر وماه نعل فلکها در آتش است
تا صبح راست کرد نفس، شام می شود
هوش مصنوعی: در اثر محبت و زیباییهای آسمانی، شب به صبح میرسد و نفس در همان حال راست و درست میشود، اما دوباره شب فرا میرسد.
گردید دل ز چشم پریشان نظر، سیاه
روشن اگر چه خانه ز گلجام می شود
هوش مصنوعی: دل به خاطر نگاه نگران و آشفته چشمها تیره شد، هرچند که اگر خانه با گلهای زیبا تزئین شود، باز هم دل شاد نخواهد بود.
زنگ از دل سیه به نصیحت نمی رود
عنبر ز جوش بحر فزون خام می شود
هوش مصنوعی: دل سیاه از نصیحت تغییر نمیکند، همانطور که عطر خوش عنبر از جوش و خروش دریا بیشتر نمیشود.
عیسی به چرخ سود سر از پشت پا زدن
این راه دور قطع به یک گام می شود
هوش مصنوعی: عیسی (ع) با پرچم خود به دور خود میچرخد و از پشت پا به جلو میآید. این مسیر طولانی به یک گام میتواند پایان یابد.
آن را که شوق کعبه مقصد دلیل شد
چشم سفید جامه احرام می شود
هوش مصنوعی: هر کسی که آرزوی زیارت کعبه در دل دارد، با دیدن آن مقصد، چشمانش روشن و دلش شاد میشود و برای رفتن به سفر حج آماده میشود.
موج سراب سلسله جنبان تشنگی است
حسرت فزون ز نامه و پیغام می شود
هوش مصنوعی: موجهای سراب نمایانگر اشتیاق و عطش شدید هستند که بیشتر از هر نامه یا پیامی، حسرت را به دل مینشانند.
آن را که بادبان عزیمت توکل است
موج خطر سفینه آرام می شود
هوش مصنوعی: کسی که با باور و اعتماد به خدا حرکت میکند، همواره در برابر خطرات، احساس آرامش و امنیت میکند.
بر ساده لوحی آن که کند پشت چون عقیق
عالم سیه به دیده اش از نام می شود
هوش مصنوعی: بر سادگی کسی که مانند عقیق به پشت خود تکیه میکند، دنیای تاریک را با نامی که دارد در دیدهاش میبیند.
صائب نمی شود دهنش تلخ از خمار
قانع ز بوسه هر که به پیغام می شود
هوش مصنوعی: کسی که به پیام عشق پاسخ میدهد و به بوسههای محبت راضی است، هرگز دچار تلخی و دلتنگی نخواهد شد.