غزل شمارهٔ ۴۲۷۶
گفتار صدق، مایهٔ آزار میشود
چون حرف حق بلند شود دار میشود
پای به خواب رفته شمارد دلیل را
آن را که شوق قافلهسالار میشود
چون عقل نیست نقد جنون قلب و ناروا
دیوانه خرج کوچه و بازار میشود
کوه تعلقی که تو بر خویش بستهای
از سایه تو خاک گرانبار میشود
دلهای آب کرده نماند درین بساط
شبنم کجا مقیمی گلزار میشود
در محفلی که روی تو گردد عرق فشان
از خواب حیرت آینه بیدار میشود
در چشم بلبلی که کشد سر به زیر بال
عالم تمام یک گل بیخار میشود
عقلی که میگشود ز کار جهان گره
امروز صرف بستن دستار میشود
از حرص، کار نفس به طول امل کشد
این مور از امتداد زمان مار میشود
بر چین بساط شید که طاعات ظاهری
در چشم نفس پرده پندار میشود
سوراخ میشود دلش از دوری محیط
هر قطرهای که گوهر شهوار میشود
نتوان ز شرم در رخ آن گلعذار دید
شبنم حجاب چهره گلزار میشود
صائب زنند مهر به لب جمله طوطیان
هرجا که خامه تو شکربار میشود
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
گفتار صدق، مایهٔ آزار میشود
چون حرف حق بلند شود دار میشود
هوش مصنوعی: وقتی حقیقت را به زبان بیاوریم، ممکن است برای دیگران ناخوشایند باشد و باعث ناراحتی شود؛ زیرا بیان واقعیتها معمولاً دردسرها و چالشهایی را به وجود میآورد.
پای به خواب رفته شمارد دلیل را
آن را که شوق قافلهسالار میشود
هوش مصنوعی: کسی که پایش خواب رفته، دلیلی برای این حالت نمیبیند، اما این حالت میتواند نشانهای از امید و اشتیاق برای سفر و حرکت به سمت هدف باشد.
چون عقل نیست نقد جنون قلب و ناروا
دیوانه خرج کوچه و بازار میشود
هوش مصنوعی: وقتی عقل و درک وجود ندارد، عشق و احساسات بیپایه و اساس موجب میشود که فرد دیوانه و بیملاحظه در هر جایی، حتی در کوچه و بازار، خرج کند و رفتارهای نامناسبی از خود نشان دهد.
کوه تعلقی که تو بر خویش بستهای
از سایه تو خاک گرانبار میشود
هوش مصنوعی: کوهی که تو به آن وابسته هستی، به خاطر سایه تو بر روی خاکی که پر از باروری و ثروت است، سنگینی میکند.
دلهای آب کرده نماند درین بساط
شبنم کجا مقیمی گلزار میشود
هوش مصنوعی: دلهای بیپروا و شاداب در این دنیا باقی نمیمانند. شبنم کجا میتواند در باغ گل زندگی کند؟
در محفلی که روی تو گردد عرق فشان
از خواب حیرت آینه بیدار میشود
هوش مصنوعی: در جمعی که به خاطر تو تحت تاثیر قرار میگیرد، خواب گنگ و نابینا به بیداری و روشنی میرسد.
در چشم بلبلی که کشد سر به زیر بال
عالم تمام یک گل بیخار میشود
هوش مصنوعی: در چشمان بلبل، وقتی سرش را زیر بال میبرد، تمام دنیا برایش به مانند یک گل بیخار جلوه میکند و زیبایی آن را فراموش میکند.
عقلی که میگشود ز کار جهان گره
امروز صرف بستن دستار میشود
هوش مصنوعی: عقلی که روزگاری توانسته بود مشکلات جهان را حل کند و گرهها را باز کند، اکنون تنها به بستن یک عمامه مشغول شده است.
از حرص، کار نفس به طول امل کشد
این مور از امتداد زمان مار میشود
هوش مصنوعی: اگر انسان از روی حرص و طمع به دنبال خواستههای خود برود، نفس او او را به خواب و آرزوهای دوردست میکشاند و مانند موریانه که در دل چوب وجود دارد، به تدریج به موجود خطرناکی تبدیل خواهد شد.
بر چین بساط شید که طاعات ظاهری
در چشم نفس پرده پندار میشود
هوش مصنوعی: سفره شادی را پهن کن، زیرا اعمال ظاهری و عبادتها در نظر نفس به شکل تصور و خیال درمیآید.
سوراخ میشود دلش از دوری محیط
هر قطرهای که گوهر شهوار میشود
هوش مصنوعی: دل هر شخصی از دوری و فاصله زخم برمیدارد، مانند اینکه هر قطرهای که از آن محیط دور میشود، به تدریج با زیبایی و لذت آمیخته میگردد.
نتوان ز شرم در رخ آن گلعذار دید
شبنم حجاب چهره گلزار میشود
هوش مصنوعی: شما نمیتوانید از شرم در چهره آن گل زیبا شبنم را ببینید؛ زیرا حجاب چهره باغ گل، مانند پردهای است که زیباییها را پنهان میکند.
صائب زنند مهر به لب جمله طوطیان
هرجا که خامه تو شکربار میشود
هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر اشاره دارد که هر جا که قلم او به نگارش میآید و زیباییهایش را به تصویر میکشد، طوطیها (که نماد زیبایی و گفتار شیرین هستند) نیز انگار لب به مهر میزنند و طعمی شیرین و دلنشین را به وجود میآورند. به طور کلی، این شعر به تأثیر کلام و هنر نویسنده بر زیبایی و جذابیت دنیای پیرامون اشاره دارد.