غزل شمارهٔ ۴۲۶۰
دل از هجوم نشتر آزار وا شود
چون غنچه ای که در بغل خار وا شود
هر دیده نیست محرم آن چاک پیرهن
تا بر رخ که این در گلزار وا شود
همتاب شد چو رشته، یکی زود می شود
مشکل که از میان تو زنار وا شود
باشد همان به حسرت آن چشم نیمخواب
چشمم اگر به دولت بیدار وا شود
حوران برآورند سر از روزن بهشت
هر جا دهان یار به گفتار وا شود
در هر دلی که خرده رازی نهفته هست
چون غنچه بیشتر به شب تار وا شود
جانی که داشت شکوه ز تنگی لامکان
در تنگنای چرخ چه مقدار وا شود
نادان شود ز تیرگی جهل هرزه نال
قفل دهان سگ به شب تار وا شود
دلهای سخت را بود آتش نسیم صبح
پیکان یار در دل افگار وا شود
جوش بهار، بلبل خونین دل مرا
فرصت نداد غنچه منقار وا شود
در موسمی که غنچه پیکان شکفته شد
صائب مرا نشد گره از کار وا شود
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
دل از هجوم نشتر آزار وا شود
چون غنچه ای که در بغل خار وا شود
هوش مصنوعی: دل از شدت درد و آزار مانند غنچهای باز میشود که در آغوش خار قرار گرفته است.
هر دیده نیست محرم آن چاک پیرهن
تا بر رخ که این در گلزار وا شود
هوش مصنوعی: هر چشمی لیاقت دیدن زیباییهای خاص را ندارد، تا زمانی که این زیباییها آشکار شوند و به چشم عموم بیایند.
همتاب شد چو رشته، یکی زود می شود
مشکل که از میان تو زنار وا شود
هوش مصنوعی: هرگاه دو چیز به هم متصل باشند، اگر یکی از آنها دچار مشکل شود، به سرعت بر دیگری نیز تأثیر میگذارد و او نیز دچار مشکل خواهد شد. اگر از وسط ارتباطشان جدا شوند، این مشکل بیشتر نمایان میشود.
باشد همان به حسرت آن چشم نیمخواب
چشمم اگر به دولت بیدار وا شود
هوش مصنوعی: بهتر است که من همچنان به حسرت آن چشم نیمهبیدار خودم بسنده کنم، اگر بیداری به من دولت و خوشبختی بدهد.
حوران برآورند سر از روزن بهشت
هر جا دهان یار به گفتار وا شود
هوش مصنوعی: زیبا رویان از روزنه های بهشت سر بر میآورند، هر کجا که لبان یار به سخن باز شود.
در هر دلی که خرده رازی نهفته هست
چون غنچه بیشتر به شب تار وا شود
هوش مصنوعی: در هر قلبی که یک راز کوچک وجود دارد، مثل غنچهایی که در شب تار بیشتر باز میشود، آن راز به تدریج خود را نشان میدهد.
جانی که داشت شکوه ز تنگی لامکان
در تنگنای چرخ چه مقدار وا شود
هوش مصنوعی: آیا روحی که از تنگی مکان ناله میکند، در محدودیتهای زندگی چه اندازه میتواند آزاد شود؟
نادان شود ز تیرگی جهل هرزه نال
قفل دهان سگ به شب تار وا شود
هوش مصنوعی: افراد نادان به دلیل نادانی خود در تاریکی گرفتار میشوند و مانند سگی که در شب با دهن قفل شده ناله میکند، نمیتوانند به درستی سخن بگویند یا خود را بیان کنند.
دلهای سخت را بود آتش نسیم صبح
پیکان یار در دل افگار وا شود
هوش مصنوعی: دلهای سرد و بیاحساس، با نسیم صبح مانند آتش گرم میشوند و عشق معشوق باعث میشود که این دلها باز شوند و نرم گردند.
جوش بهار، بلبل خونین دل مرا
فرصت نداد غنچه منقار وا شود
هوش مصنوعی: جوانههای بهاری و نشاط آن نتوانستند به بلبل غمگین من فرصتی بدهند تا گلبرگش باز شود و شکوفا گردد.
در موسمی که غنچه پیکان شکفته شد
صائب مرا نشد گره از کار وا شود
هوش مصنوعی: در زمانی که غنچهها باز شدند و زیباییهای طبیعت جلوهگری کردند، هنوز مسائل و مشکلات من حل نشده باقی مانده است.

صائب